فایز دشتی
محمدعلی دشتی متخلص به «فایز» زاده ۱۲۱۳ خورشیدی در کردوان عُلیا در شهرستان دشتی استان بوشهر، شاعر بنام دوبیتی سرای ایرانی.
تحصیلات خود را در زادگاهش کردوان علیا و سپس بردخون که دارای حوزهٔ علمیه بوده آغاز کرد و قرآن و چند کتاب دیگر را آموخت. بعد از آن به روستای خود بازگشت و تحصیلاتش را ادامه داد. وی در دربار محمد خان دشتی که خود نیز طبع شاعری داشت و مشغول به سرودن و ترویج علم بود و کتابت میکرد مشغول به شعر گفتن و ترویج علم شد. پس از کشته شدن محمد خان، فایز به گزدراز (روستایی نزدیک به خورموج) رفت.
فایز دشتی را در حقیقت میتوان نماینده شعرهای فولکلوریک و ادبیات عوام و بومی محسوب کرد و او را با احساسترین شاعر عوام و مردمی خواند. اگر گاهی در اشعار فایز، قافیه و وزن مختل است بر او ایرادی نیست؛ زیرا که محتوای دوبیتیهای وی از بس پرمعنا و پراحساس است جز اهل فن، کمتر کسی متوجه نقایص شعرهایش میشود.
هرچند که این شاعر در زمرهی شاعران بیشناسنامه محسوب میشود، اما، گمنامیاش نه چندان است که بر احساس لطیف و ذوق سرشار شاعرانهاش سرپوش بگذارد و نام و اشعارش را در خاطرهها، به دست فراموشی بسپارد.
او تقریباً در همه دوبیتیهایش از تخلص بهره میگیرد و بیشتر از هر چیز عشق به پری و بیانِ سوز هجرانش را به نمایش میگذارد.
بیگمان وی پس از باباطاهر همدانی، از بزرگترین و معروفترین دوبیتیسرایان ایران است.
وی در در روستای گزدراز درگذشت و جسدش را پس از چند ماه امانت بنا به وصیت وی به نجف منتقل نموده و در آنجا دفن کردند.
از دوبیتیهای اوست:
لب و دندان و چشم و زلف و رخسار
بَر و دوش و قد و بالا و رفتار
به جنت حور اگر فایز چنین است
بر احوالت به محشر گریه کن زار
دو دوبیتی زیر از فایز در تصنیف خم زلف در آلبوم یاد ایام اثر محمدرضا شجریان استفاده شده است:
به قربون خم زلف سیاهت
فدای عارض مانند ماهِت
ببردی دین فایز را به غارت
تو شاهی خیل مژگونها سپاهِت
****
خودم اینجا دلم در پیش دلبر
خدایا این سفر کی می رود سر
خدایا کن سفر آسون به فایز
که بیند بار دیگر روی دلبر
