... و لحظهای نگاه کن، مرا و عشق را ببین
مرا ز شاخسار غم، مرا از این غزل بچین!
نگاه کن که بیتو من اسیر بوی گندمم
و با تو در خدا رها، اسیر بوی یاسمین!
در اوج شادی و شعف، من و نی و سهتار و دف
فقط تو هستی و خدا، خدا و تو، فقط همین!
هوای گرم عشق را، درون سینهام بدَم
مرا ببر به آسمان ، که خستهام از این زمین!
دو چشم رو به جاده و دلی که بیقرار توست
قدم بزن به خلوتم، بیا به بیت آخرین!
نظر شما