برای مشاهده چنین صحنههایی باید راننده شب باشید و مسیر نیریز تا شیراز را طی کنید.
با حکمرانی طالبان در افغانستان باز هم شاهد ورود غیرقانونی اتباع افغانی به ایران هستیم. برخیها ایران را برای زندگی بر میگزینند و برخیها هم تصمیم میگیرند ایران فقط یک گذرگاه باشد...
انبوهی از نان
یکی از مغازهداران نیریزی با اشاره به تعدادی از خانهها که کاملاً مشخص بود بسیار فرسوده است و مکان مناسبی برای سکونت نیست گفت: کمی تحمل کن تا موضوعی را برایت مشخص کنم!
چند دقیقه که ایستاده بودم کودکی با پلاستیک بزرگی از خانه خارج شد و کمتر از ۱۰ دقیقه با انبوهی از نان آمد. شاید نزدیک به ۱۰۰ قرص نان لواش!
مغازهدار گفت: شنیدم قرار است نان را کارتی کنند من که موافقم، سه روز پیش 3 نان سنگک برای خانه گرفتم و هنوز هم داریم و قطعاً تا فردا نیاز به نان نداریم.
اگر نان کارتی شود حداقل با برنامه توزیع میشود و اینگونه نانهایی که برای ایرانیها است حیف و میل نمیشود.
او که مغازهاش در یکی از مکانهای قدیمی و البته پر از مهاجر است گفت: اینجا در این خانهها افراد مهاجر خارجی و اکثراً افغانی بسیار زیاد است، برخیها شبانه میآیند و همان شب یا حداکثر 24 ساعت بعد به مرکز استان انتقال داده میشوند.
راست میگفت... لازم است که حدود ساعت ۱۰ شب به بعد در جادههای قطرویه، نیریز، استهبان، فسا و شیراز رانندگی کنید؛ خودروهایی را می بینید که با سرعت تمام از کنار شما عبور میکنند.
نگاه عاقل اندر سفیه
از مغازههای کنار امامزاده اسماعیل پرسیدم علت سرعت بالای این خودروها که غالباً پژو هستند، در این تاریکی شب چیست؟
نگاهی عاقل اندر سفیه به من کرد و گفت: خوب اینها افغانیها را جابهجا میکنند برای همین بدون توقف خود را به شیراز میرسانند.
گفتگو با یک راننده
تصمیم گرفتم یکی از همین رانندگان را پیدا کنم.
خوشبختانه با پرس و جوهای فراوان با یکی از آنانی که تا چند ماه پیش کارش همین بوده ارتباط برقرار کردم.
به دیدارش رفتم میگفت: راننده تاکسی تلفنی بودم و در ابتدا مسافران را در شهر و خارج از شهر جابهجا میکردم. به پیشنهاد یکی از دوستان برای انتقال افغانیها از قطرویه به شیراز معرفی شدم. پیشنهادشان وسوسه کننده بود و من هم جواب مثبت دادم هر چند میدانستم که اگر دست پلیس بیفتم کار خودم تمام است و ماشین هم به پارکینگ خواهد رفت.
پرسیدم: مگر بابت هر افغانی به شما چقدر میدادند؟
او گفت: زمانی که این کار را می کردم بابت هر کدام از آنها ۱۰۰ هزار تومان میدادند و اگر انصاف داشتیم بیش از 7-8 نفر را سوار نمیکردیم اما گاهی هم برای اینکه درآمد بیشتری داشته باشیم تا 12-13 نفر و حتی یکی از دوستانم با همین پژو ۱۷ نفر را جابجا کرد.
چون حساب و کتابی نداشت از آنها بیشتر هم میگرفتند و برخیهایشان میگفتند ما برای نشستن در جای بهتر پول بیشتری دادهایم که البته ما قبول نمیکردیم.
در میان آنها از همه قشری بودند از افراد جوان گرفته تا کهنسال از زنان تا بچههای خردسال...
در تابستان سال گذشته و تحولات افغانستان و حضور طالبان تعداد مهاجران بیش از اندازه زیاد شده بود و تا چشم کار میکرد افغانیهایی بودند که میخواستند یا به مرکز ایران بیایند و یا ایران را مسیری برای عبور خود قرار دهند و ما هم وقت سر خاراندن نداشتیم!
به نظر میرسد با ورود طالبان مسئله مهاجرت افغانیها کماکان مسئلهای جدی است به گونهای که روزنامه شرق نوشت:
هرچند منبع دقیقی برای اعلام جمعیت افغانستانیهای مهاجر ایران وجود ندارد؛ اما اگر اعداد ادعا شده صحت داشته باشد، باید گفت که جمعیت افغانستانیهای ایران معادل جمعیت برخی کشورهای کوچک همسایه شده است، این اتفاق از نظر منوچهر بهرویان کارشناس اقتصاد مسکن، یک مشکل جدی برای آینده بازار مسکن ایران است.
اکبر شوکت، رئیس کانون سراسری انجمنهای کارگران ساختمان هم نسبت به ورود بیضابطه مهاجران افغانستانی به ایران انتقاد دارد و گفت: به تازگی شکایت کارگران ساختمانی به تشکلهای صنفی افزایش داشته است.
در برخی مشاغل مانند تولید کفش دستدوز یا دامداری در شهرهایی مانند قم افغانیها کارفرما شدهاند و بازار را تقریباً به طور کامل از دست ایرانیها گرفتهاند و ادامه این روند میتواند بسیاری از مشاغل کارگری را از دست قشر ضعیف ایران خارج کند.
اثری از ایرانیها نیست!
اگر در شبکههای اجتماعی چرخی بزنید تصاویری از افغانیهایی که به ایران آمدهاند تا چند روزی را بگذرانند کم نیست؛ نمونهاش که بسیار تعجب برانگیز بود، افغانیهای مهاجری بودند که در میدان آزادی در حال اجرای کشتی سنتی بودند و در کمال ناباوری گوینده میگفت: اینجا همه افغانی هستند و اثری از ایرانیها نیست!
به هر روی مسئله مهاجران یک معضل شهرستانی نیست و به کل کشور ارتباط دارد.
از سویی نیریز یکی از ۹ شهر ممنوعه برای آنان است و باید فکری برای آنها نمود، کسانی که حالا در شهر روزگار میگذرانند...