- دیروز همسایهمان را که تازه مادر شوهرش فوت کرده توی خیابان دیدم. بعد از سلام و احوالپرسی گفتم: تسلیت میگم... انشاالله غم آخرتون باشه... انشالله تو شادیها ببینمتون... انشاالله به این پاها ننشینید ...!!
و همسایه هم پیدرپی با غم و اندوه سریع جواب میداد. در آخر نوبت من شد که یه جمله دیگه بگم ..!
هرچی فکر میکردم نمیدونستم چی بگم که ناخواسته گفتم: انشاالله هرچه خاک اونه ... تو سر شما باشه!!!
- یکی از آشناهامون هر وقت غذای بدمزهای میخورد یه فنجون چای پشت غذا میزد تا مزه غذا از دهنش بره بیرون. چند وقته ازدواج کرده روزی سه تا فلاسک چایی میخوره.
- صدای صلوات که بلند شد بیرون رفتم ببینم چه خبره !
دیدم عدهای کلوچه و مسقطی به دست اسفند دود میکنند و صلوات میفرستند و دارند درِ مغازهی کناری را باز میکنند.
با تعجب پرسیدم: چه خبر شده ؟
گفتند: مگر خبر نداری؟ چند روز پیش پدر آقای فلانی فوت کرده و حالا طبق رسم و رسوم دارند مغازه پسرش را باز میکنند.
خیلی ناراحت شدم چون اعلامیه روی درِ مغازه را ندیده بودم .
بهناچار رفتم پیش صاحب عزا و عذرخواهی کردم و گفتم: نمیدونستم پدرتون فوت کرده اعلامیه رو هم ندیدم.
خلاصه تسلیت گفتم و ِآخر کار با عجله گفتم: انشاءلله سری بعد دقت میکنم اعلامیهتون رو ببینم.
سهیلا زینلی از شیراز