تعداد بازدید: ۴۴۵
کد خبر: ۱۲۲۲۹
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۹:۲۳ - 2022 19 February
- وااااااااای کمرُم، وااااااااای کمرُم....

چشمم را از صفحه‌ گوشی گرفتم و خیره شدم به بی‌بی.

- چی شده بی‌بی جون؟ کمرتون درد می‌کنه؟

بی‌بی چپ‌چپ نگاهم کرد...

- نع، چشُم درد میکنه، الکی میگم کمرُم، خو دختر کمرُم درد میکنه، کجام درد می‌کنه نپه؟

چند لحظه‌ای ساکت شدم اما دلم طاقت نیاورد.

- یه چیزی بگم بی‌بی؟

- هوم...

- ناراحت نمیشین؟

- نع!

- قول میدین بهتون برنخوره؟

- ها!

-  ینی بگم بی‌بی؟

- اَی بگم و تیر غیب! اَی بگم و گولِی برنو! خو دختر بنال بینم چه مرگُته.

- بی‌بی من فک می‌کنم این کمردردتون از اضافه ‌وزنتونه!

بی‌بی دوباره چپ چپ نگاهم کرد...

- به سلامتی کِی گرفتی؟

- چیو  بی‌بی جون؟

- مَردک دکتُریته! میگم مردَک دکتریته کی گرفتی که بری من میگی کمردردُم بری اضافه‌وزنه!

- مدرک نمی‌خواد بی‌بی جون، معلومه خب همینطوری...

بی‌بی دوباره نطقش باز شد...

- مردک نیخواد و مرض، مردک نیخواد و درد بی‌درمون! ینی تو الان مِخی بیگی من چاقم؟ مِخی بیگی من اَ ریخت و قیافه اُفتیدم؟ چاق او خاله نسرینُته که عین توپ قلقلیه نه من! اَصن چاقم خو چاقم، نپه مث توئه دراز عین نیگِ قیلون باشم خوبه؟ اَ هو قدیمم گفتن یَی پردِی گوشتی رو هزار تا عیب و مرضه میپوشونه!

- چی میگی بی‌بی جون؟ من کجام لاغره؟ تازه الان لاغری مده بی‌بی. والا هر کی منو می‌بینه میگه خیلی‌ام مانکنم!  

- خُبه خُبه! هنو منه ندیدن که اَ تو میگن مانکن! بعدُشم منم مانکنم ولی خو اَ ای مانکَنی چاقا، مانکنا خو همشون لاغرمردنی نیسن، مانکن توپُر خوش هیکلم دریم! 

- بله بی‌بی ولی به نظر من شما یه نمه از توپری گذشتینا! به هرحال خود دانید، من که میگم این کمردردتون از اضافه وزنه، میخواین فردا برین پیش یه دکتر ببینین چی میگه!
*****
- بی‌بی گفت دیه اَ امشو چی بی‌چی! شام مام تعطیل، دیدی خو دکتر چی‌چی گفت؟ گفت بویه وزنُته کم کنی!

- من که بهتون گفتم بی‌بی جون، ولی خب حالا شما میخوای شام نخور، ولی من که باید یه چیزی بخورم که...

- تو بیخود می‌کنی گلابی. خو تو بخوری منم هوس می‌کنم، شام بی‌شام!

چیزی نگفتم و سری تکان دادم...

اواخر شب بود که بی‌بی طاقت نیاورد...

- گلابی...

-  جانم بی‌بی؟

- میگم من خو ضعف کردم،‌پوشو یَی چی درس کن تا بخوریم.

- الان بی‌بی؟ ساعت دوازده و نیم شب؟

- دختر میه دسِ منه؟ ای کُم گشنه خو ساعت دوازده و یک و دو و سه حالیش نیس. مُردم اَ گشنگی. پابوشو...

- همین بود رژیمتون بی‌بی؟

سری تکان دادم و از جایم بلند شدم...
*****
فردا صبح همانطور که وارد آشپزخانه می‌شدم بی‌بی را صدا زدم...

- بی‌بی...

- هاااااا؟

- غذا کم درس کنم دیگه؟ شما که رژیمی میخورین؟

همانطور که گوشی‌اش را در دست گرفته بود نگاهم کرد...

- نه ننه ریجیم بری چی‌چی؟ الان رفتم تو پیچ یَی خانم دکتری نوشته دیه اصن نیخوا ریجیم بیگیری!

- پیچ نه بی‌بی جون، پیج! بعدشم چیه بی‌بی؟ بده ببینم چیه؟

بی‌بی گوشی را داد دستم...

- پیچ پیکرتراشی، نیگا کن چی‌چی ساخته! لولو گرفته هولو تَویل داده!!

گلابتون
نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها