معرفی شاعر
پاییز رحیمی
متولد فروردین 1353، کارشناس ارشد و مدرس ادبیات. اهل منطقه اردهال کاشان و ساکن دلیجان استان مرکزی. از کودکی با شنیدن کلمات موزونی که پدر از کتابها میخواند، با شعر آشنا شد. بعدها که بزرگتر شد به شاعری علاقهمند گردید و این حس و حال به انقلابی درونی تبدیل شد؛ به طوری که از اواخر دوران دبیرستان و اوایل دانشجویی شعر گفتن را به طور جدی آغاز کرد.
رحیمی بیشتر در قالبهای غزل سهگانی و گاه چهارپاره میسراید و موضوع اکثر شعرهایش اجتماعی، فلسفی، عاشقانه و گاه مذهبی است.
رحیمی جمله و غزل زیر را به همه زنان سرزمینش تقدیم کرده است:
- دنبال معنایی برای زندگی بودم، از آشپزخانه صدای مادرم آمد!
*****
همدرد روزهای پریشانی من است
این باغ، شکل بغض زمستانی من است
تنها کلاغ، میوهی پاییز این درخت
تنها کلاغ، یار دبستانی من است
این برکهی مشوش در تابلو رها
آیینهی شکستهی پیشانی من است
این رود بیقرار که در دشت میدود
شکلِ دقیقِ بیسر و سامانی من است
دیوارهای خطخطیِ این اتاقِ تنگ
تصویر روح خستهی زندانی من است
این کوهِ از درون متلاشی که ظاهراً
سرپاست، خشم ساکت پنهانی من است
یک گله اسب وحشی رم کردهی سیاه
در دکمههای چرمیِ بارانیِ من است!
گردآفرید تازهی این سرزمین منم
یک شهر، غرق شورِ رجزخوانی من است
اسطورهی حماسهی عصیان و سرنوشت
در نام دخترانهی ایرانی من است
آینده زیر گیسوی من تاب میخورد
تاریخ، وامدارِ پریشانی من است
از من بترس، ازمن ِ آتش که روزگار
هر روز، بر مدار فراوانی من است!
نظر شما