این روزها فرصتی دست داده تا کتاب تحسین شده «اثر مرکب» نوشته دارن هاردی نویسنده توانای آمریکایی را بخوانم.
خیلی فشرده و در یک جمله میتوان کتاب را اینطور خلاصه کرد: «انتخابهای کوچک و هوشمندانه + ثابت قدمی، مساوی است با تغییرات بنیادی».
چرا این را نوشتم؟
روح و روان مردم ایران در بیشتر زمینهها زیر سایه ناامیدی است. از اقتصاد گرفته تا سیاست، از اجتماع تا سلامت، و از حال تا آینده.
این که چرا روز به روز وضعیت بدتر میشود، نیاز به بررسی عمیق ندارد. همین که نظری بر اخبار روزانه بیندازیم میبینیم که یک «ناکارآمدی مزمن مدیریتی» وجود دارد.
واقعاً کار به جایی رسیده که باید خود ما مردم برای خودمان کاری کنیم و نگذاریم آخرین شعلههای شمع امیدمان خاموش شود.
شاید بگویید: چقدر دلتان خوش است. هنوز شعار میدهید.
ولی باید بگویم که آیا میشود دست روی دست گذاشت؟ آیا اگر خودمان هم به این اوضاع ناامید کننده دامن بزنیم، راه به جایی میبریم؟ نه. بلکه باید حداقل در زندگی شخصی و به اندازهای که از دستمان بر میآید نگذاریم امیدمان از بین برود. باید تلاش کنیم. نه تلاشهای بزرگ؛ بلکه تلاشهای کوچک و به ظاهر کم اهمیت.
حداقل باید به این فکر کنیم که فرزندان ما و سالمندان ما، از ناامیدی ما بیشترین ضربه را میخورند.
دقیقاً موضوع کتاب «اثر مرکب» همین است و من خواهش میکنم شما هم آن را در دست بگیرید و بخوانید.
جان کلام این است که ما باید شیوههای زندگی را اصلاح کنیم و ذره ذره پیش برویم و منتظر نتایج بزرگ هم نباشیم. مهم ثابت قدمی است. نتایج بزرگ هم خواهد آمد.
در کتاب مثالی آورده که این مسئله را به روشنی توضیح میدهد:
به دو نفر گفته میشود بین 3 میلیون دلار پول نقد یا یک سکه یک سنتی که طی 31 روز آینده هر روز ارزش آن دو برابر میشود، یکی را انتخاب کنند. کسی که 3 میلیون دلار را انتخاب میکند، تا آخر همین پول را دارد و از آن خوشحال است. نفر دوم اما در روز دهم 5 دلار و 12 سنت دارد و بعد از 20 روز 5243 دلار.
پول او در روز بیست و هشتم به 1.5 میلیون دلار میرسد. یعنی اکنون، نصف نفر اول پول دارد. شاید ناامید کننده به نظر برسد. اما در روز سی و یکم پول او به 10 میلیون و 737 هزار و 418 سنت میرسد. نفر اول همچنان 3 میلیون دلار دارد.
یعنی نفر اول باید 31 روز صبر میکرد تا مزد تصمیم درستِ خود را بگیرد. در حالی که شاید در طول این مدت بارها دچار ناامیدی شده بود.
میگویند وقتی دانه گیاه بامبو چینی را میکارند، تا 4 سال هیچ جوانهای نمیزند و هیچ نشانهای ندارد. باید آن را آب داد و صبر کرد و ناامید نشد. در سال پنجم ناگهان همان گیاهِ بیثمر، در چند هفته تا 30 متر رشد میکند!
سخن را کوتاه میکنم. اینها را گفتم تا به اینجا برسم که با همه سختیها و مشکلات و ناامیدیهایی که بر فضای مطبوعاتی کشور سایه انداخته، (مشکلاتی که انتشار ماهنامه نیتاک را 2 سال و 5 ماه به عقب راند)، باز نگذاشتیم آخرین کورسوهای شمع امید این نشریه خاموش شود و شمارهای دیگر را به چاپ و انتشار رساندیم. هرچند برای صرفهجویی بیشتر، قطع آن را کوچکتر کردیم.
بنا داریم انشاءالله این نشریه نوپا را در کنار درخت نیریزان فارس بارور کنیم.
امید که مشمول دعای خیر دلهای پاک مردم باشیم.
چنین باد
نظر شما