گفتگو با سید رضا اعتباری پیشکسوت فوتبال و کوهنوردی
فاطمه زردشتینیریزی / گروه ورزش
یک زمانی تمام دلخوشیاش این بود که پشت دروازه بایستد و با هیجان و افتخار، توپهای پشت زمین را جمع کند...
مثل اکثر فوتبالیستهای قدیمی، فوتبال را از زمینهای خاکی شروع کرد، زمینهای خاکیِ اطراف محله کیان...
سیدهادی اعتباری. بیشتر با نام رضا میشناسندش. متولد پنجم اَمرداد 44 است. کسی که فوتبال را در زمینهای خاکی و با بزرگان فوتبال نیریز تجربه کرده و بعدها به ورزش کوهنوردی روی آورده و هم اکنون از اعضای هیئت کوهنوردی نیریز است.
- از چه زمانی ورزش را شروع کردید؟
مثل اکثر بچههای ایرانی از همان بچگی به فوتبال علاقه داشتم. یادم هست هرجا خانه خرابهای با زمین باز چهل پنجاه متری میدیدیم، از آن به عنوان زمین خاکی استفاده میکردیم و در آن بازی میکردیم. وقتی جوانان محل در استادیوم بازی داشتند، ما که دوازده سیزده سال بیشتر نداشتیم، با آنها از محله کیان راه میافتادیم و از کوچهباغها (خیابان تختی فعلی) تا استادیوم همراهیاشان میکردیم تا تشویقشان کنیم. اوج شادیامان آنجا بود که گاهی بازیکنان استقلال (تاج سابق) اجازه میدادند دو سه دقیقه به جای آنها به زمین برویم و بازی کنیم.
آن زمان زندهیادان علی فیضآبادی، شهید هوشنگ جلالی، شهید مجید محمدزاده، شهید حسن موسیپور، شهید عباس دهقانی، شهید محمد مبین، شهید قاسم گلچین، شهید مهرداد جلالی، حسین بهرامی، حسن جوانفر، منوچهر جلالی، و دکتر قلمداد برای این تیم بازی میکردند.
جالب است بگویم حدود سالهای 55 یا 56، در یکی از همین بازیهای پیش از انقلاب بود که من، شهید مهرداد جلالی و یکی دو نفر دیگر در مسابقه تیمهای امید، برای دو سه دقیقه به زمین رفتیم که شهید جلالی در همان دو سه دقیقه یک گل زد.
- در مسابقات استانی هم شرکت داشتید؟
نه، چند مسابقه با تیمهای شهرهای همجوار مانند استهبان، سروستان و... داشتیم. یعنی راستش را بخواهید قبل از انقلاب که سن آنچنانی نداشتیم و بعد از آن هم که بخاطر شغل معلمی که خارج از استان بود، از بازی فوتبال فاصله گرفتم.
- بجز فوتبال در چه رشتههای دیگری فعالیت داشتید؟
در دبیرستان مدتی زیر نظر آقای محمد قرائی در رشته بسکتبال فعالیت میکردیم. ایشان اهل نیریز و معلم ورزش ما بودند که هماکنون ساکن شیرازند. 20ساله بودم که تربیت معلم قبول شدم و کمکم به کوهنوردی روی آوردم. از سال 82 کوهنوردی را به صورت انفرادی شروع کردم و سال 90 به گروه کوهنوردی فضل به سرپرستی آقای احمد جهانبانی پیوستم.
- تابهحال چه قلههای مهمی فتح کردهاید؟
دنا (بیژن ۳)، شیرکوه، زردکوه بختیاری، هزار کرمان، کوشاکرمان، کرکس، لالهزار کرمان، قله بِل فارس و...
- آیا سابقه مربیگری هم دارید؟
نه، ولی آنچه در حد بضاعت داشتم، در زنگ ورزش به دانشآموزان آموزش میدادم. یک سال هم در کردستان چند ساعت در هفته معلم ورزش بودم که در حد توان مضایقه نمیکردم.
- مشوقین شما در ورزش چه کسانی بودند؟
پدر و مادرم که در حد توان و بضاعتشان از چیزی که داشتند، برایمان دریغ نمیکردند و افرادی مثل شهید هوشنگ جلالی که با همان یکی دو دقیقه بازی دادن ما در زمین، باعث میشد به ورزش کردن تشویق شویم.
- وضعیت گروههای کوهنوردی فعال نیریز چگونه است؟
از سال 95 تاکنون، فدراسیون همه گروههای کوهنوردی کشور را حذف کرده و گفته باید در قالب باشگاه کوهنوردی فعالیت کنند. الان اکثر گروهها به صورت دوستانه و غیررسمی فعالند و ما هم به جز گروه تارم که به باشگاه کوهنوردی ارتقاء یافت، از این قاعده مستثنا نیستیم.
متأسفانه در حال حاضر از ترس وقوع حادثه، تیمهای دوستانه کوهنوردی مورد حمایت حقوقی واقع نمیشوند و به همین دلیل عملاً فعالیتهایشان محدود شده و همین موجب شده تا مشکلاتی برای همنوردان به وجود آید. واقعاً این مسئله باعث ناراحتی است که تیمها مورد بیمهری وزارت ورزش و جوانان واقع شدهاند. این که بنا به دستور فدراسیون، تیمهای کوهنوردی شهرستان باید باشگاه تشکیل بدهند در شهر کوچکی مثل نیریز امکان ندارد و زدن چند باشگاه سخت است. راهاندازی یک باشگاه کوهنوردی، یک سری امکانات و تجهیزات گروهی میخواهد. مربی ثابت و دو مدیر داخلی خانم و آقا میخواهد که همه اینها هزینهبر است.به جای هزینه در باشگاه، جایی هزینه میکنند که برایشان سودآور باشد. ولی در شهرهای کوچک نمیصرفد و مردم آن طور که باید و شاید استقبال نمیکنند. البته در گروههای غیر رسمی هم به خاطر همین مسائل حقوقی، کسی سرپرستی تیم را بطور رسمی قبول نمیکند.
- توصیهاتان به جوانان علاقهمند به ورزش چیست؟
به سمت ورزش بروند، بهویژه کوهپیمایی و کوهنوردی که واقعاً ورزش خوب و بانشاطی است. من غبطه میخورم که چرا کوهنوردی را از 35 سال پیش به صورت جدی دنبال نکردم. الان ما از کوههای خودمان برای کوهنوردی خیلی میتوانیم استفاده کنیم و پوششهای گیاهی که در کوههای نیریز است تقریباً در هیچ کجا نیست. الان متأسفانه ما در سبد خریدمان، هزینه ناچیزی برای ورزش در نظر میگیریم، خصوصاً کوهنوردی که ورزشی پر هزینه و پر مخاطره است (هزینه تجهیزات و آموزش)، درحالی که در شهرستانهای دیگر خیلی استقبال و هزینه میکنند.
- چه خاطراتی از کوهنوردی دارید؟
سال 1393-94 قرار بود به قله کلونچی زردکوه چهارمحال و بختیاری برویم. یک هفته قبل از آن تصمیم گرفتیم برای آمادگی بیشتر به قله دور قلات برویم. همانطور که از سمت قله حرکت میکردیم، ناگهان از دور دودی دیدیم و بعد متوجه شدیم که جایی در کوه آتش گرفته است. بلافاصله به منابع طبیعی زنگ زدیم که آنها راهنماییامان کردند و به همت همنوردان فضل و یاری خدا آتش مهار شد. میخواهم بگویم گروههای کوهنوردی یک بازوی توانمند برای طبیعت هستند و تعجب میکنم که چرا از نظر قانونی ماهیتی به نام گروههای کوهنوردی نداریم.
مورد دیگر اینکه در گروه فضل، با پیگیری آقای حسین مروت هماهنگکننده تیم دوستانه فضل، مدتهاست هرجا میرویم نفری یک کیسه زباله برمیداریم و زبالههای اطراف مسیرمان را که اکثراً بطریهای پلاستیک و فلزی است، جمعآوری میکنیم و به این کار افتخار میکنیم. همانطور که در سال 98 که به قله شیرکوه یزد رفته بودیم، بچههای ما به همراه بچههای کوهنورد یزد، نفری یک کیسه زباله برداشتند و همه زبالههای جانپناه آنجا را جمع کردند و این کار ما باعث شده این عمل، تقریباً در سطح شهرستان، بین تیمهای فعال کوهنوردی فرهنگسازی شود.
- کمی از سابقه تدریستان بگویید.
معلمی را از کردستان شروع کردم. چهار سال کردستان بودم و یک سال لار، بعد از آن به نیریز منتقل شدم. در روستاهای رودخور، بخش مرکزی (محور هرگان، جعفرآباد و...) بعنوان معلم راهنما پنداری شهر در مقطع ابتدایی انجام وظیفه نمودم. در بخش مرکزی اما گاهی خیلی شرایط سخت بود. با یک موتور باید مسافت زیاد پهنابه و چاه نصرو را که نزدیک مرواید داراب بود طی میکردم، درحالی که در پهنابه و چاهنصرو تنها 5 دانشآموز داشتیم.
صحبت پایانی:
اجازه بدهند گروههای کوهنوردی فعالیت کنند. دور کوه را که نمیشود سیم خاردار کشید. به هرحال افراد به طور خانوادگی یا با گروهها به صورت غیررسمی به کوه میروند. پس همان بهتراست فعالیت دوستانه تیمهای غیررسمی زیر نظر وزارت ورزش و جوانان و هیئتهای کوهنوردی انجام پذیرد .
نظر شما