تاسوعا و عاشورای حسینی تسلیت باد
حجتالاسلام دکتر حسین سروش / امام جماعت حسینیه ثارالله
یکی از مسائل واضح و مبرهن درباره حادثه کربلا این است که این واقعه تنها یک جنگ و درگیری نظامی نبود، که یک جنایت انسانی بود. چیزی فراتر از جنگ و درگیری مسلحانه، حادثه کربلا را در طول تاریخ متمایز نموده است.
دیگر نکته حائز اهمیت این صفحه از تاریخ این است که این جنایت ضد بشری و ضد اخلاقی و ضد انسانی با انگیزههای دینی واقع شده است. حال این سؤال مطرح میشود که چگونه ممکن است یک انسان متدین دست به جنایت بزند؟ اگر انسان متدین دست به جنگ بزند و در میدان جنگ حضور داشته باشد، امر خلاف قاعدهای نیست. اما جنایت چطور؟ آیا دین برای جلوگیری از وقوع جنایت نیست؟ آیا دین احساسات و عواطف انسان را تلطیف نمیکند؟ یا به عکس دین در مورد برخی افراد موجب قساوت قلب میشود و نتیجه آن قساوت قلب وقوع این جنایات است؟
مرحوم شهید مطهری رضوان الله تعالی علیه در عین حال که از دین و دینداری دفاع میکند و با قدرت در تمام عمر، تواناییاش را در دفاع از دین قرار داده، در عین حال پنهان نمیکند که اگر دین درست شناخته نشود و در مسیر انحراف قرار بگیرد بسیار خطرناک است و همین افرادمنحرف دیندار هستند که بزرگترین جنایات را میآفرینند. ایشان میفرماید: «به طور کلى افرادى که به دين مىگروند و سپس بيرون مىروند از افرادى که از اول گرايش پيدا نکردهاند خشنتر و ضد انسانتر مىشوند؛ زيرا دين به حکم نيروى عظيم خود همه عواطف ديگر انسانى را تحتالشعاع قرار مىدهد و اگر رفت، همه آنها را نیز که در خود هضم و جذب کرده با خود مىبرد.
اين است که افرادى که زمانى متدين بوده و سپس بىدين شدهاند از بىدينهاى اوّلى خشنتر و بىعاطفهتر و خطرناکتر مىشوند. اما خطرناکتر از اين طبقه، متديّنان منحرف شده و کج سليقه خشکه مقدساند. اين طبقه علاوه بر اينکه عواطف انسانىشان تحتالشعاع عاطفه دينى قرار گرفته و از تأثير مستقل افتاده، نيروى دين به حکم اينکه منحرف شده اثر خود را نمىبخشد و از آن طرف چون زايل نشده و به صورت انحرافى کار مىکند به همان قدرت که مقتضاى نيروى دين است فعال است. اينها ديگر از هر سبع [وحشی و درنده] خطرناکتر و وحشتناکترند. تاريخ نشان مىدهد که بىرحمانهترين جنگها، کشتارها، زجر و شکنجهها به وسيله خشکه مقدسان صورت گرفته است. بزرگترين نمکنشناسىها را اينها انجام مىدهند زيرا يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً. [و خود مى پندارند كه كار خوب انجام مىدهند- کهف/104] جنگهاى صليبى، جنگهاى خوارج، حتى فاجعه کربلا ساخته دست اين طبقه است ...»(مجموعه آثار، ج 19، ص 618)
پس باید توجه داشت که نوع تفکری که به جامعه تزریق میشود، در وقوع این جنایات مؤثر است. اگر در جامعه، دین منهای اخلاق ترویج شد دینداران برای دست زدن به جنایت مهیا هستند. اگر تریبونهای دینی نوعی از دینداری را ترویج کند که با هتاکی نسبت به انسانها توأم باشد و اساساً در آن دینی که تبلیغ و ترویج میشود بویی از عاطفه و انسانیت و مسائل انسانی و گرایشهای اخلاقی دیده نشود یا بسیار اندک دیده شود، کسانی که در این فضا تربیت میشوند، آمادگی ارتکاب هر جنایتی را دارند، چون برای آنها جنایت کردن به نام دین امری ساده و راحت است. فاجعه کربلا یکی از این نمونههاست. امام حسین(ع) هم در روز عاشورا از آنها خواستند که اگر دین ندارید آزاده باشید. ولی ظاهراً آن دینداری جایی برای آزادگی هم باقی نگذاشته بود.
ولی کلام امام حسین(ع) «إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُم» نشان میدهد که در دینداری به گونهای باید دین را شناخت که منهای ارزشهای دینی، چیزی به عنوان حریت و جوانمردی هم وجود داشته باشد و آن کسی که نه در دینداریاش، نه در منش اخلاقی و رفتاریاش، جوانمردی ندارد، دست به هر جنایتی میزند. این یکی از نکات عبرتآمیز در ماجرای کربلا و عاشوراست.
نظر شما