پنجشنبه این هفته چهاردهم اَمرداد سالروز پیروزی انقلاب مشروطیت در ایران است. پس از سالها مبارزه مردم به رهبری علمای دینی مشروطه خواه و روشنفکران طرفدار مشروطه با حکومت استبدادی مطلقه فردی شاهان قاجار، مظفرالدین شاه در ۱۴ اَمرداد ۱۲۸۵ خورشیدی فرمان مشروطیت را صادر کرد.
به دنبال آن مجلس اول تشکیل و اولین قانون اساسی ایران در همان سال به تصویب مجلس و امضای شاه رسید. قانون اساسی مشروطه خواستههای اصلی مشروطه خواهان را تأمین کرده بود از جمله:
١- کاهش قدرت شاه
٢-تفکیک قوای سه گانه مجریه، مقننه و قضائیه
٣- تأسیس مجلس شورای ملی و مجلس سنا
اینکه بعضاً گفته میشود در پادشاهی مشروطه ایران شاه هیچ اختیاری ندارد و باید سلطنت کند نه حکومت، مطابق قانون اساسی مشروطه نیست؛ هر چند شخص پادشاه از مسئولیت مبراست و وزرا در همه امور در برابر مجلسین مسئول هستند (اصل ۴۴ متمم) اما شاه طبق اصل پنجاهم متمم قانون اساسی فرمانده کل قواست. برابر اصل ۵۱ همین قانون اعلام جنگ و عقد صلح با پادشاه است، عزل و نصب وزرا با فرمان شاه است(اصل ۴۶) و همینطور انتخاب رؤسای دوایر دولتی از داخله و خارجه با تصویب وزیر مسئول از حقوق پادشاه است (اصل ٤٨) اما در عین حال شاه مانند قبل از مشروطه «سایه خدا» محسوب نمیشود و قدرتش را از مردم میگیرد. اصل ۳۵ متمم قانون اساسی مشروطه تصریح کرده «سلطنت ودیعهای است که به موهبت الهی از طرف ملت به شخص پادشاه مفوض شده». علاوه بر آن شاه مطلقالعنان نبود که هر سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه را در اختیار داشته باشد.
اما در عمل قانون اساسی مشروطه و متمم آن به طور کامل اجرا نشد. ظاهر قانون رعایت شد اما ماهیت استبدادی حکومت تا پایان سلطنت پهلوی دوم ماندگار شد. حوادث دیگری نیز پس از مشروطه رخ داد که موجب دلسردی جامعه از مشروطه شد. بسیاری از مبارزین انقلاب مشروطه به تدریج دلسرد شدند و جامعه نیز دچار ناامیدی و مشکلات فراوانی شد که همه آنها ریشه در مشروطیت نداشت بلکه مخالفان بر جامعهی پس از انقلاب مشروطه تحمیل کردند. اگر بخواهیم فهرست وار به عوامل و موانعی که سد راه به ثمر نشستن مشروطه شدند اشاره کنیم میتوان محورهای زیر را برشمرد:
١- استبداد صغیر. بانی این استبداد محمد علی شاه قاجار پسر مظفرالدین شاه بودکه از ابتدا با مشروطیت و کنارگذاشتن قدرت مطلقه مخالف بود. به همین خاطر با استفاده از نیروی نظامی قزاق روس که طی قراردادی در اختیار دولت ایران بود، مجلس را به توپ بست. نمایندگان مجلس و سران انقلاب مشروطه را زندان، تبعید و دو نفر را اعدام کرد.
٢- اختلاف میان مشروطه طلبان. متأسفانه سران مشروطه بر سر چگونگی اداره کشور، قانونگذاری، تقسیم قدرت و... دچار اختلافات شدیدی شدند و جامعه را دچار تشتت و ناآرامی کردند.
٣- جبههگیری بخشی از علمای دینی از جمله شیخ فضل الله نوری در برابر مشروطیت و طرح «مشروعه» به جای «مشروطه» و همراهی با محمدعلی شاه قاجار.
٤- شروع جنگ جهانی اول. هشت سال پس از پیروزی انقلاب مشروطه جنگ جهانی اول آغاز و ایران به وسیله قوای متفقین اشغال شد. یکی از نتایج تأسفبار این اشغال، قحطی گسترده مواد غذایی، فقر شدید و همه گیری بیماری وبا بود که مردم را به ستوه آورد.
٥- ضعف حکومت مرکزی در دوره سلطنت احمدشاه.
٦- شروع موج تجزیه طلبی در بسیاری از مناطق ایران از جمله در شمال، آذربایجان، خراسان، فارس، کردستان، کرمانشاه، همدان و خوزستان.
٧- تشدید رویارویی سیاست روسها و انگلیسیها در ایران و دامن زدن به رقابت کهنه میان خودشان.
٨- تعارض ایدئولوژیهای مارکسیستی و به اصطلاح چپیها در قالب کمونیسم و سوسیالیسم توسط حزب کمونیست توده و فداییان خلق، حزبهای اعتدالیون و ملیون و از شهریور ۱۳۲۰ به بعد مذهبیون با گرایش روشنفکری دینی و مذهبیون تندرو سنتی. بعضی از این تشکلهای مارکسیستی و مذهبی دست به کار ترور و عملیات مخفی و زیرزمینی شدند که بهانههای زیادی برای حفظ استبداد فراهم کرد.
٩- پایین بودن سطح سواد مردم و نداشتن آگاهی از نظامهای سیاسی مشروطه، جمهوری، دموکراتیک و... گفته میشود در زمان مشروطه میزان باسوادی ۲ درصد بوده است.
اما به هر حال انقلاب مشروطه گام بلندی بود برای حرکت جامعه ایران از نظام سنتی کهن به سمت جامعه مدرن به طوریکه آرام آرام نظام آموزشی، اداری، قضایی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دستخوش تغییرات و تحولاتی شد و به مرور عناصر مدرن به شکل ظاهر و محتوای کمرنگ ماندگار شدند.
شاد و سالم و موفق باشید