با وجودی که ٨٧ سال از عمرش گذشته، بسیار خوشصحبت و گرم است. کسی که اصالتاً نیریزی نیست؛ اما سالهای زیادی به نیریز و مردمش خدمت کرده است.
علی شهابی دندانساز قدیمی نیریز و اصالتاً استهبانی است. گفتگویی با وی ترتیب دادیم که میخوانید:
- از چه سالی کار دندانسازی را شروع کردید؟
کلاس هشتم را تمام کرده بودم که به تهران رفتم. در تهران و در میدان بهارستان شخصی بود به نام اکبر صدیق که کار دندانسازی را انجام میداد و تکنسین بود. یک روز وقتی برای انجام کاری پیش ایشان رفتم و با او همصحبت شدم، اتفاقی فهمیدم با هم اقوام هستیم. بنده کار دندانسازی را از ایشان یاد گرفتم. هفت هشت سالی پیش ایشان کار میکردم تا این که به استهبان بازگشتم. در استهبان، یک سالی را پیش برادرخانمم محمدحسین جامی که ایشان نیز کار دندانسازی انجام میداد، کار کردم و بعد از آن به نیریز آمدم. یادم هست چهار پنج سال قبل از انقلاب بود که آمدم نیریز. برای شروع به همراه آقای سعیدی که دایی خانمم بود، دو اتاق در محضر آقای هوشمند کرایه و کارمان را به صورت شراکتی شروع کردیم. بعد از یک سال، آقای سعیدی به استهبان رفت و من در نیریز ماندگار شدم؛ الان حدود ٥٠ سال است که در نیریز هستم و به مردم خدمت میکنم.
- آیا برای این کار مدرک خاصی مورد نیاز بود؟
بله، دو سه سالی از اقامتم در نیریز گذشته بود که امیرعباس هویدا نخست وزیر وقت برای دندانسازانی که در شهرهای مختلف بودند، لایحهای مبنی بر گرفتن مدرک صادر کرد. شرایط مورد نیاز حداکثر سن ٤٠ سال و مدرک ششم قدیم بود که من شرایطش را داشتم. خلاصه این که در بهداری همین جا ثبت نامکردم و برای امتحان هم به شیراز رفتم؛ من قبول شدم و مدرک تکنسین دندانپزشکی را گرفتم.
- برای شروع، مواد موردنیاز خود را از کجا تهیه میکردید؟
فردی به نام آقای کمربسته در شیراز بود که فروشگاه کالای دندانپزشکی داشت و ما همیشه از ایشان جنسهای خارجی خرید میکردیم. الان هم بعد از گذشت حدود ٥٠ سال، هنوز از ایشان و برادرشان خرید میکنیم.
- آیا درشروع از کارتان استقبال هم شد؟
خب آن زمان به جز من و زندهیاد سید اشرف قریشی، دندانساز دیگری در نیریز نبود. به خاطر دارم تنها دو روز در هفته، پزشکی که اهل بنگلادش بود به بهداری نیریز میآمد، دندانهای خراب را میکشید و میرفت. ایشان همان موقع که کار من را دید، بسیار تعریف کرد. چون من آن زمان بهخاطر نبود دندانپزشک، علاوه بر دندان گذاشتن، کار کشیدن و پرکردن را هم انجام میدادم. یادم هست از کل روستاهای اطراف پیش من میآمدند و برای کشیدن دندان، یک قِران هم نمیگرفتم.
پسرش قاسم که از سال ۸۴ کار پدر را ادامه میدهد میگوید: پدرم در کل روستاهای اطراف محبوبیت خاصی داشت. از بنهکلاغی گرفته تا دهچاه و هرگان و... احترام خاصی برای او قائل بوده و هستند. هنوز هم که هنوز است بعد از گذشت حدود ٥٠ سال، خیلیها وقتی به اینجا میآیند، اول سراغ پدر را میگیرند. همین چند وقت پیش پیرزنی به اینجا مراجعه کرد و گفت این دندان را ٤٠ سال پیش پدرت برای من گذاشته و میخواست حتماً پدرم کار او را انجام دهد. به نوعی پدرم اعتبار اینجا است.
آقای شهابی در ادامه صحبتهای پسرش میگوید:
روستاییان همیشه به من لطف داشته و دارند. به خاطر دارم همان اوایل کارم، یک روز چندین نفر از مشکان به مطب من آمدند و آنقدر اصرار کردند تا این که من به خاطر آنها خانهای در مشکان اجاره کردم. (خانه مرحوم قریشی) پنجشنبه جمعهها به مشکان میرفتم، مجانی دندانهایشان را میکشیدم و برایشان قالب میگرفتم. البته آن موقع وضع مردم هم زیاد تعریفی نداشت. واقعاً خیلیها نداشتند و من سعی میکردم تا آنجایی که میتوانم مراعات حال بیماران را بکنم. حتی روی دیوار مطب نوشته بودم مداوای دندان و پانسمان مجانی.
کمی فکر میکند و ادامه میدهد: حتی به خاطر دارم اوایل شروع کارم در نیریز، یک شب که در همان محضر خوابیده بودم، یکی در زد. آقایی بود که خانمش از شدت دندان درد گریه میکرد و نیریزی هم نبود. آنها را به داخل دعوت کردم و روی دندانش اسپری زدم که بهتر نشد. خلاصه دندان او را پانسمان کردم و بهتر شد. چند دقیقه بعد، مرد خواست حقالزحمه مرا بپردازد که گفتم پانسمان مجانی است. بنده خدا اصلاً باورش نمیشد و کلی تشکر کرد.
- اگر دوباره به زمان قبل برگردید این شغل را انتخاب میکنید؟
صد درصد. من به این شغل افتخار میکنم و افتخار میکنم که با این شغل به مردم خدمت کردم و حتماً دوباره این شغل را انتخاب میکنم.
- قیمت هر دست دندان در اوایل کارتان چقدر بود؟
آن موقع دندانها از ٧٠-٨٠ تومان شروع میشد تا ١٥٠ تومان که اکثراً دندانهای ناترا آلمانی بودند. حالا اما آن مارکها نیست و همان هم بسته به کاری که روی دندان انجام میشود، از ١,٥ تا ٦ - ٧ میلیون تومان متغیر است.
- بهترین کسانی که نزد شما کار کردند چه کسانی بودند؟
رضا سهرابپور و پسر بزرگم رضاکه الان مطب دارد.
رضا جامی که ایشان نیز مطب دارند و پسرم قاسم که خیلی کارش را قبول دارم.
- برای کدام یک از افراد سرشناس شهر در زمان قدیم دندان ساختید؟
برای افراد زیادی از جمله مرحومان حاج ناصر آزاد، حاج عباسعلی بامداد، حاج محمد خاوندی، آیتا... سیدعلی فقیه، آقای حاج محمد افتخاری و...
- در مورد دندانهایی با روکش طلا توضیح دهید:
خب ما روکشهای طلا را از شیراز میخریدیم و اکثر مشتریهایمان روستاییها بودند. الان هم مشتری طلا داریم؛ اما خیلی انگشتشمار و به ندرت.
- آیا تحریمها بر قیمت دندان هم اثر گذاشته؟
بله. قطعاً تاثیر داشته.
پسرش قاسم شهابی میگوید:
تحریمها خیلی بر کار ما تأثیر داشته، تا جایی که خیلی از اجناس چندین برابر افزایش قیمت داشته است. الان خیلی از کالاهای دندانپزشکی و دندانسازی علاوه بر گران شدن، سهمیهای و کوپنی شده و به راحتی یافت نمیشود. قبلاً دست ما خیلی بازتر بود.
- آیا خاطرهای در این سالها دارید؟
زمانی که به مشکان میرفتم، رئیس پاسگاه مشکان که با ما سلام علیکی هم پیدا کرده بود، خواست دندان یکی از سربازانش را که از اهالی مرودشت بود بکشم. وقتی دندان سرباز را نگاه کردم دیدم آبسه شده و گفتم در حال حاضر نمیشود آن را کشید. به سرباز گفتم مقداری نشاسته روی دندانت بریز تا راه آن باز شود و هفته بعد آن را برایت بکشم. شب که شد رئیس پاسگاه دوباره به سراغم آمد و گفت درد امان سرباز ما را بریده و راحت نمیشود، اصرار کرد آن را بکشم. خلاصه از او اصرار و از ما انکار تا من بالاخره پذیرفتم با مسئولیت خودشان دندان را بکشم. اما خدا نیاورد؛ دو ساعتی از کشیدن دندان گذشته بود که دندان خونریزی کرد. برای آن که خونریزی بند بیاید، نئوسان روی آن گذاشتم، اما تأثیری نداشت. خلاصه این که به ناچار ماشین را راه انداختیم و سرباز را به نیریز آوردیم. بعد هم روی دندانش کمپرس یخ گذاشتیم تا بالاخره خون آن بند آمد. صبح هم سرباز را به خانهامان آوردم، به او صبحانه دادم و بعد بدرقهاش کردم تا رفت.