- «عجب غلطی بَکردم از دیوار بالا بَرفتم، حالا چَکار کونم؟ چَطوری پایین بیایم؟ قول مَیدهم دیگر بی دَورهمی روان نشوم.»
چند شب پیش زولَیخا بهانه بَگرفت که مَیخواهم بی خانَه ننهام روان شوم؛ دلم برایش تنگ کرده است.
گفتَه کردم: «در این کَرونا بی صلاح نیست؛ بعد هم مگر گفتَه نکردند از ساعت ٩ شب بی بعد رفت و آمد در خیابانها قدغن است؟»
- «آن برای موتِر (ماشین)ها است، نه دوچرخَه تو.»
- «ما که شانس نداریم؛ همان را هم تَوقیف مَیکونند.»
بالاخره تسلیم شدم؛ اما قرار بَگوذاشتیم من که از کندَهکاری برگشتم، بی خانَه ننه زولَیخا روان شویم و نصفه شب بی خانَه برگردیم.
یَک ساعت از نیمه شب گوذشته بود که ننه زولَیخا همین طَور نشسته خوابش برد. من هم زولَیخا و نظیرنجیب را سوار دوچرخَه بَکردم و از کوچَه پس کوچههای وُلسوالی نَیریز بی خانَه روان شدم.
دم در خانَه که رَسیده کردم، یَک نفس بولند و راحتی بَکشیدم و بَگفتم: «آخیش، خطر رفع بَشد.»
اما همین که دست در جیب بَکردم، یادم آمد کلید خانَه را یادم بَرفته همراهم بردَه کونم.
زولَیخا گفتَه کرد: «حالا چَکار کونیم؟»
گفتَه کردم: «کاریت نباشد؛ برایم پلک گرفتَه کون تا از دیوار بالا روم و از درون حیاط در را باز کونم.»
از دیوار بالا بَرفتم. اما همین که خواستم بی داخل حیاط خیز زدَه کونم، نَظاره کردم بیسیار بولند است و نَمیتوانم.
زولَیخا بَگفت: «چَرا معطل مَیکونی نجیب؟ خیز زدَه کون دیگر.»
نَظاره کردم آبرویم دارد جلوی زن و بچهام روان مَیشود، چَشمانم را بستَه کردم و آمدم خودم را رها کونم؛ اما باز هم نتواستم.
رویم را بی طرف زولَیخا برگرداندم و با خَجالت و صَدایی لرزان گفتَه کردم: «مَیترسم؛ نَمیتوانم.»
- «خاک بر سرت کونند؛ تو که نَمیتوانی از یَک دیوار پایین بیایی، چَطور کندَهکاری چاه مَیکونی؟ حالا این وقت شب که همسایَهها خوابند چَکار کونم؟»
گفتَه کردم: «بی آتشنَشانی تیلیفون کون.»
آتشنَشانی که آمد، پولیس را هم خبر کرده بود که موطمئن شوند خانَه خودم است و دزدی در کار نیست. حالا دیگر همسایَهها هم خبر شده بودند و از در و کِلکین (پنجره) مرا روی دیوار نَظاره مَیکردند؛ خولاصه آبرویم بَرفت که بَرفت.
مرا که با نردَبان پایین آوردند، پولیس بَگفت: خاک بر سرت، تا این مَوقع شب دَورهمی بودید؟ مگر گفتَه نَمیکونند دَورهمی نگیرید؟ باید یَک شب بدون ماسک تو را بی درون بخش کَرونای شفاخانَه نَیریز بیندازیم تا بفهمی از این بی بعد چَکار کونی. فعلاً دوچرخَهات تَوقیف است و ٢٠٠ هَزار تومان جریمَه مَیشوی، تا بعد که بَبینیم با تو تبعَه موجاز چَکار کونیم.
نجیب