نگارش فرهنگنامههای تازی - پارسی از سده پنجم مهشیدی (هجری قمری) آغاز شد و پس از آن در گستره بلند و پهناور زبان و ادب فارسی به صورتهای منثور و منظوم استمرار یافت.
یکی از این فرهنگنامههای منثور، «مهذبالاسماء فی مرتبه الحروف و الاشیاء»، اثر محمود بن عمر ربنجنی (یا زنجی) است که در سده هفتم تألیف شده است.
چنان که از عنوان آهنگین این فرهنگنامه بر میآید، این فرهنگ به ترجمه اسمها و حروف زبان عربی (حروف معانی مانند حروف جرّ و...) به فارسی اختصاص دارد و در بر گیرنده افعال زبان تازی نیست.
مصطفی درایتی در فهرستواره دستنوشتهای ایران (دنا) ٥٨ دستنویس از این فرهنگنامه را فهرست کرده است. به جز این دستنویسها، دستنویسی به دست نگارنده افتاده است که به احتمال بسیار در شهر نیریز کتابت شده است.
کتابت و استنساخ این فرهنگنامه در نیریز نشان میدهد که این شهر در سدههای پیشین از نظر علمی جایگاهی بلندمرتبه داشته است؛ چه کتابت آثاری از این دست گویای این حقیقت است که استادان و طلاب این شهر در مرتبه و سطحی بودهاند که به چنین آثاری نیاز داشته و به استنساخ آن پرداختهاند.
مهذّب الاسماء به ترتیب حروف الفبا سامان یافته است. مؤلف هر یک از حروف بیست و هشت گانه زبان عربی را کتاب مینامد و هر کتاب را به ترتیب به سه باب: مفتوحه، مضمومه و مکسوره تقسیم میکند.
مثلاً کتاب الراء باب الراء المفتوحه، کتاب الراء باب الراء المضمومه و کتاب الراء باب الراء المکسوره.
در هر باب نیز واژهها به ترتیب حروف سامان گرفتهاند؛ مثلاً در کتاب الشین باب الشین المفتوحه، بعد از نویسه یا حرف الف معنی واژههای شاب، شابه، شاة، شاحب و شاجرد و.... ضبط شده است. پس از حرف الف نوبت به حرف ب میرسد که شامل واژههایی چون شباب، شباة و ... میشود. کاتب عنوانها را همه جا با جوهر سرخ و با حروف درشتتر، برجسته کرده است. مؤلف گاه در پایان هر کتاب، پایان آن کتاب را با عبارتی مانند تم الکتاب اللام بحمدلله تعالی، تمت الکتاب الکاف و للّه الحمد، تمت السینات اعلام میدارد.
شوربختانه دستنویس مهذّب الاسماء که در نیریز نسخهنویسی شده، ناقص است. از آغاز این فرهنگنامه تا تقریباً اواخر کتاب الدال باب الدال المضمومه افتاده است. عطف کتاب نشان میدهد که این قسمتها کتابت شده اما بعدها کنده و ساقط شده است.
بنابراین نخستین باب این دستنویس، باب الدال المکسوره است. اولین واژه این باب که پس از نویسه ب قرار گرفته «الدِبارَة به معنی کُرد زمین است. نکته جالب این است که کاتب روی حرف کاف، ضمه گذاشته است و این نشان میدهد که به احتمال زیاد نیریزی بوده است.
در روزگار ما این واژه هنوز به همین صورت در نیریز تلفظ میشود. مثلاً میگویند: «یَی کُرد یونجه». در فرهنگ دهخدا این واژه در معنی «قطعه زمین را گویند که کنارههای آن را بلند کرده باشند و در میان آن سبزی بکارند یا زراعت دیگر کنند.»
در مدخل: «کرد{کَ / کِ} آمده است. و در پاورقی آمده که به این معنی به فتح و ضم اول است اما در برهان به ضم کاف آمده است.»
بخشها یا به سخن مؤلف کتابهای پایانی این دستنویس نیز از بین رفته است. آخرین کتاب و باب ناتمام این نسخه «کتاب المیم باب المیم المفتوحه» است. واپسین واژهای که در این باب دیده میشود، مجید است به معنی بزرگوار که جمع آن امجاد است. بنابراین این دستنویس ما فاقد کتابهای ن، ه ، و، ی و معانی حروف به طور کامل است.
دستنویس ما ١٥٤ برگ دارد که نخودی رنگند و در هر صفحه آن پانزده سطر به صورت منظّم نگاشته شده است. طول و عرض هر صفحه ٢٠×١٤ است و هامش صفحات سفید و بیاض است.
نشانههای قدمت در این دستنویس وجود دارد؛ مثلاً واژه اسب را به صورت اسپ مینگارد و کلمه مزه را به صورت مژه: الطعمُ: مژه که در کتب سدههای پنجم و ششم نیز به همین صورت آمده است. الصُوَة: بلگ.
افزون بر این، نویسههای ویژه زبان پارسی، در این دستنوس غالباً به شکل تازی آنها کتابت شدهاند؛ پ به صورت ب مثلاً معنی دهن الفستق: روغن بسته (=پسته). الصدمان: بشیمان.
نویسه چ نیز به صورت ج کتابت شده مانند: دهن البرز: روغن جراغ، و نویسه گ (گاف) به شکل ک (کاف) مانند: الذب: کاو نر دشتی.
رسمالخط نویسه ژ گاه به همین صورت و گاه به صورت ز است: الفُرحه: مزدکانه (=مژدگانه). سُک: خانه کژدم.
های غیر ملفوظ در پایان واژههایی چون: «آنچه» به رسم قدما در این دستنویس کتابت نشده این واژهها به صورت «آنچ» و... مکتوب است.
حدود دو دهه پیش، نگارنده دستنویس مهذّب الاسماء را در خانه یکی از عالمان در یک گونی با چندین نسخه دیگر دیده است. از سرنوشت دستنویسهای دیگر خبری ندارم. خدا کند آن نسخهها از میان نرفته باشند.
*- دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ولی عصر رفسنجان