وقتی تولد آدم با عَید فیطر یَکی شود، میطلبد بچی آدم برایش یَک موبایل اندروید پیشکش بیاورد. از روزی که این ماسماسک دستم افتاده، پیدرم در آمدَه. این شبکههای میجازی که زیندَگی برای آدم نمیگوذارد؛ اعتیادی دارد که این زهر ماری ندارد.
حتی بینظرم بشود بیوسیله واتسآپ و تیلیگرام اعتیادم را نیز ترک کنم. هاااااا فَکر خوبی است؛ حتماً باید ایمتحان کونم. اما نَدانم زولَیخا را چَه کونم که بی این ماسماسک حسودی میکوند. البته تقصیری ندارد. بعضی وقتها آنقدر مرا درگیر خود میکوند که هینگام کار یَک دستم با موبایل کار میکونَد و یَک دستم کولنگ را بالا و پایین میبرد.
از این که گوذر کونیم، یَک چیزیِ این کانالهای تیلیگرام حال مرا بیهم میزند. برخی مردمان این وَلایت مردانَگی ندارند و اینگار هیچ هینگامی نمیخواهند یاد بَگیرند که باید نانَ عرق جبین خورد.
از جومله، کانالهایی که اخبار این وُلسوالی را مونعکس میکونند و دیگرانی که ناجیوانمردانه همان خبری که نفر اول با عرق جبین بیدست آورده، کاپی و بیاسم خود ثبت میکونند.
یعنی حالم را بیهم میزنند آدمهای آمادَه خوری که لم دادهاند سر خوان آمادَه و بیقول آدمهای باسواد، دوزدی رسانَهای خوراکَشان است. اگر جای این کانال وُلسوالی نَیریزان بودم، با همین کولنگ دمارشان را در میآوردم.
نجیب