عليرضا خاني - سردبیر روزنامه اطلاعات
شايد هرجاي ديگر دنيا اتفاق ميافتاد به بركناري و استعفاي مقاماتي چند ميانجاميد؛ اتفاقي كه در سياهي نخستين ساعت چهارشنبه در دره نيريز فارس رخ داد و چهارده سرباز ترخيص شده از دوره آموزشي را به كام بيرحم مرگ كشاند.
فرقي ندارد كه علت حادثه چه باشد، مشكل از جاده باشد كه در بيتدبيري ساليان، حفاظ نداشته است يا خودرو كه به خاطر بيتدبيري و منفعت طلبي توليد كننده يا وارد كننده معيوب بوده يا راننده ناشي يا معتاد كه باز به خاطر بيمسئوليتي متوليان بخش مربوطه پشت فرمان ارابه مرگ نشسته است. اين، چيزي را عوض نميكند. مادري كه از لحظه تولد نوزادش همه جانش را يكجا در طبق فداكاري و از خودگذشتگي ميگذارد و جوهر وجودش را لحظهلحظه به بچهاش ميبخشد و هر روز و ساعت و دقيقه و ثانيه و هر لحظه و هرچشم برهم زدن و هر مژه ساييدن، قلبش براي فرزندش ميتپد و ميريزد و هر لحظه آرزو ميكند خودش تكهتكه شود اما خراشي به دست يا صورت جگرش، پارهتنش، قلبش، جانش، وجودش، هستياش نيفتد و گردي از درد يا غم بر وجود نازنين فرزندش ننشيند...
هر روز، مادران اين سرزمين فرزندانشان را اين گونه بزرگ ميكنند بسياري از آنان، لقمه از دهان خود بر ميگيرند تا به كام طفل نهند، در تابستان غصه گرما دارند و در زمستان بيم سرما. فصلها ميآيند و ميروند و سالها، پياپي، برف پيري بر گيس و چهره مادران مينشانند و بعد از سالياني، كه هر لحظهاش براي مادر سالي است، منتظرند فرزندشان برگ و بار دهد و ميوه وجودشان حاصل آورد و با هزار ذوق به فكر آتيه و آينده و فرداي فرزند مينشينند. درس و مدرسه و سلامت و رفاه و آسايش و بعد هم كنكور و ادامه درس و فراهم آوردن آنچه لازم است آن هم در دوران دشوار تنگناي اقتصادي و معيشتي اكثريت مردم.
همه اين تلاشها و رنجها و مصائب مادران و پدران اين سرزمين و همه از جان گذشتگيها و فداكاريها و روياها و آرزوهاي مادرانه و پدرانه، پس از گذر بيست و چند سال، بايد ناگهان در طرفتهالعيني، قرباني نالايقي و بيمديريتي برخي افراد ـ از اكنون تا گذشته ـ شود و ميوه جان آدمها، نرسيده پرپر شود. بعد هم اهميت موضوع لابهلاي اخبار فيشهاي چند صد ميليوني و خروج انگليس از اتحاديه اروپا گم و بيرنگ و فراموش شود... چه جفايي بيشتر از اين؟
غمگنانه و با هزار تأسف اين اتفاقات در اين سرزمين تكرارپذير است. مگر اتوبوس دانشجويان نخبه دانشگاه شريف به دره سقوط نكرد كه از آن جمع نخبة برگزيده، آن كس كه زنده ماند مريم ميرزاخاني بود كه اكنون نابغه رياضي دنيا و عضو آكادمي علوم آمريكاست.
در خبرها آمده بود كه وقتي حقوق يك ليسانسيه وظيفه 70 هزار تومان در ماه است آيا كسي براي زندگياش اهميتي قائل است؟ اين موضوع دردناكي و جفاي مضاعفي است.
اين همه از صبح تا شب، از حقوق انسانها و جان انسانها و اهميت دفاع از ملك و سرزمين و اهميت جهاد سخن ميگوييم و فرياد ميكنيم اما به كسي كه به حسب وظيفه بايد جانش كف دستش باشد و تن به همه سختيها و مرارتها دهد و حق عدول از وظيفه و سرباز زدن از مسئوليت و استعفا از كار را هم ندارد، به اندازه يك دهم يك كارمند دونپايه بايگاني هم حقوق نميدهيم؟!
در نظامهاي مترقي، خدمت سربازي يا لغو شده يا به سمت انقراض ميرود و به جاي آن نظام تفنگدار استخدامي برقرار است. مردم، همانگونه كه بايد بهداشت عمومي، حمل و نقل و امنيت داخلي داشته باشند و به خاطر آن ماليات پرداخت ميكنند، براي امنيت خارجي هم تفنگدار دارند و اين افراد، در يك رابطه استخدامي با دولتها از حقوقي بيش از حقوق كارمند معمولي برخوردارند. همين مزيت كه به خاطر مشقت و ريسك بالاتر تفنگداري نسبت به كارمندي است، گروهي را به سوي استخدام در ارتش سوق ميدهد. تفاوت تفنگداري و سربازي در آن است كه تفنگداران در دوران بلند مدتتري نسبت به سربازان فعاليت ميكنند، از حقوق و مزاياي خوبي برخوردارند. آنها با حقوق خود ميتوانند زندگي بهتري را نسبت به يك كارمند داشته باشند، بنابراين حس بهتري نسبت به كار خود دارند ... آنها امنيت كشور را تأمين ميكنند و خود نيز از امكانات و امنيت بالايي برخوردارند.
هر چند، تغيير نظام سربازي مستلزم مقدماتي است اما به هر حال كار ناشدني نيست و دستكم مطالعات آن ميتواند آغاز شود ... اما پيش از آن، دولت ميتواند با اختصاص بودجهاي شايسته، چه از محل رديفهاي بودجه جاري و چه از محل درآمدهاي حاصل از خريد سربازي برخي افراد واجد شرايط، وضع رفاهي، امكاناتي و معيشتي سربازان را بهبود بخشد و از تكرار رخدادهاي بواقع دردآور و ناگواري كه خانوادههايي را براي هميشه عزادار ميكند، جلوگيري كند.
سربازان وظيفه حفظ امنيت كشور دارند، پس در وهله اول خود بايد امنيت جاني داشته باشند نه اين كه به خاطر بيكفايتي و بيمديريتي متوليان مختلف جان ببازند.
منبع:
روزنامه اطلاعات - 5 تیر 95 - شماره 26472
نظر شما
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
تنها چیزی که مطرح و پیگیری نمیشود کوتاهی مسئولین مقصر چه در کرمان و چه در مراتب بالا تر است همه به اتفاق افتاده پرداخته اند نه به علل بسیار زیاد آن .
نظر شما