زین قند پارسی
تحمیلکردن = به زور پذیراندن (باوراندن)، وادار به پذیرش کردن، به پذیرش واداشتن، ناچار (ناگزیر) از پذیرش کردن
تحمیلی = ناخواسته، واداشته، ناگزیر، گریزناپذیر
تحوّل = دگرگونی، جایگزینی
تحویل = دادن، واگذاری، رساندن
تحویلگرفتن = دریافتکردن، پذیرفتن، پذیراشدن
تخریب = ویرانی، نابودی، نابودساختن، ویران کردن، ویرانگری
تخصّص = توانایی، کارشناسی، کاردانی، ویژه کاری، کارآزمودگی
نظر شما