تعداد بازدید: ۹۱
کد خبر: ۲۳۲۲۶
تاریخ انتشار: ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۰ - 2025 17 May
نویسنده : قربانتان غریب آشنا

مادرم زنگ زد که فرداشب جایی قول ندید! خاله خانم می‌خواد برای پسرش یه نامزدی کوچولو بگیره همه را دعوت کرده!

با تعجب گفتم: خاله خانم؟! نامزدی کوچولو؟! بعد چه جوری همه دعوت هستن اگه مراسم کوچولو هست؟!

مادرم با اخم و تخم و بی‌حوصلگی جواب داد: همینی که هست و قطع کرد!

خاله خانم، توی فامیل مادری، معروف هست به خاله قُپُصی!

البته کسی جرئت نمی‌کنه جلوی خودش این حرف رو بزنه! چون از وسط نصفش می‌کنه!

خاله خانم دوست داره در همه موارد خودش سرآمد و تک باشه! از خرید خانه گرفته تا اتومبیل، از مراسم مختلف تا مسافرت!

خلاصه خاله قُپُصی در هر کاری خودش را به آستانه مرگ می‌رسونه تا همه بگن ایول خاله خانم! ماشالله خاله خانم!

البته یه چیزی را که همه می‌دانند این که خاله خانم حتی در بعضی کار‌ها که تخصص نداره هم وانمود می‌کنه که اوکی هست!
****
آخر شب که مراسم نامزدی با تمام زرق و برق و لباس‌های آنچنانی خاله و  قدم به قدم گل مریم گذاشتن زیر پای عروس و داماد و دلار هوا ریختن روی سر عروس و داماد تمام شد، خاله اصرار کرد که برای عروس‌کشون خودش می‌خواد رانندگی کنه!  

شوهر خاله به ناچار قبول کرد و کنار دست خاله نشست و عروس و داماد بی زبان هم رفتن روی صندلی عقب نشستن!

شوهر خاله با دست به بقیه فامیل اشاره کرد پشت سر آنها حرکت کنیم و با صدای بلند گفت: ما بنزین نداریم. جلوی پمپ بنزین که رسیدیم کنار بلوار صبر کنید تا بنزین بزنیم!

خاله قپصی در مسیر عروس کشون هر از گاهی به بهانه شادی و خوشحالی، دستش را که پر از انگشتر و النگو و دستبند و خلاصه طلا و جواهر بود از پنجره اتومبیل  بیرون می‌آورد و در هوا می‌چرخاند!

خلاصه جلوی پمپ بنزین که رسیدیم خاله با یک  ویراژ و تیک آف جانانه رفت جلوی آبسردکن استیل بزرگ و قدیمی پمپ بنزین زد ترمز و با کفش قرمز  پاشنه بلند تاق تاقو از ماشین پیاده شد و اطراف آبسردکن دنبال نازل بنزین می‌گشت و پیدا نمی‌کرد!  

صدای انفجار خنده مهمان‌ها و افراد متفرقه، پمپ بنزین را به لرزه در آورد!

اگر خاله خانم  با صدای بلند سر کارمند پمپ بنزین داد نمی‌زد: آقا این شیلنگ بنزینش کجاست؛ می‌توانستیم جلوی مهمون‌های غریبه قضیه را جمعش کنیم؛ که نشد!

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها