/ حسد از بدترين بيماريها و ويروسهای درونی است كه اگر كسی آن را در اوايل درمان نكند معالجه اش در اواخر بسيار مشكل است.
/ ما تمام مشكلاتمان همين است كه ما جای ديگر پا ميگذاريم نه روی هوس. به من برخورد؛ چرا اين لقب را به من ندادند؛ چرا اسم من را اوّل نبردند؛ ما چی مان كمتر است؛ همين بازيها.
فرمود: «يك قدم بر خويشتن نه و آنِ دگر در كوی دوست»
اين من و ما و اين بازيها را بگذار كنار و بگذار زير پا، روی اين بازيها كه پا گذاشتی، بقيّه لقاءالله است.
/ امیر مؤمنان سلام الله علیه هر روز صبح در بازارهای کوفه میگشت...و در هر بازار می ایستاد و میفرمود: ای گروه تاجران! تقوای الهی پیشه کنید... در داد و ستد پیشاپیش [از خدا] طلب خیر کنید و با آسان گیری، از او برکت بطلبید و به خریداران نزدیک شوید [دوستانه برخورد کنید]، خود را با بردباری بیارایید، از سوگند و دروغ گویی و ستم کردن دوری کنید و با ستم شده ها[ی در معامله] به انصاف رفتار کنید و به ربا نزدیک نشوید و در سنجش متاع رعایت عدالت کنید و متاع مردم را کم ارزش نشمارید...
/ پوشیده بودن زمان مرگ انسانها بر آنان نیز از نعمتهای الهی و از منتهای خدا بر آنان است، زیرا دانستن زمان مرگ ممکن است انسان را دچار غرور و طمأنینه کاذب کند و انسان به امید توبه در پایان عمر، به سراغ خوشگذرانی و گناهان برود.
/ ارتباط با همسايه نيز تا شعاع چهل خانه موجب پيدايش حق همسايگی است و خدای سبحان رعايت حقوق همسايگان را واجب كرده و كسی كه اين حقوق را رعايت نكند در حدّ خودش مشمول «ويقطعون ما أمر الله به أن يوصل» (رعد/25- و آنچه را خدا به پيوند دادنش فرمان داده است مىگُسلند) است. البته شعاع چهل خانه اختصاصی به مجاورت افقی و حدود چهارگانه معهود ندارد، بلكه جوار عمودی برج نشينان را شامل میشود؛ يعنی، جهت بالا و پايين نيز بر جهات چهارگانه معروف افزوده میشود.
/ گسترش سلام، نقش سازندهاش اين است كه انسان را پياده ميكند. انسانِ سواره هرگز به جايی نميرسد؛ كسی كه داعيه دارد، هميشه محروم است و اين سلام و همچنين افشای سلام، آدم را پياده ميكند. آدم پياده به مقصد ميرسد، كسی كه سوار بر اسبِ تكبر است زِمامش به دست او نيست، به دست آن اسب است، هر جا بخواهد ميبرد.»
/ بهترين دعا در هنگام بهترين عمل خواهد بود و چون هر كسی كار خيری به إذن خدا انجام داد، دعای مستجابی هم دارد. اگر كسی نمازِ فريضهای به جا آورد يك دعای مستجابی هم دارد، اينكه گفتهاند: بعد از نماز زود محل نماز را ترك نكنيد، بلكه دعا كنيد، برای آن است كه بعد از فريضه دعا مستجاب است.
/ بتها دو جور است: يك بت غليظ داريم يك بت رقيق. غليظترين بت همين سنگی است كه ميتراشيدند و عبادت ميكردند كه «أَتعبدون ما تنحتون» و «خَلقَكم وما تعملون» (صافات/95و96 - ابراهیم گفت: آیا رواست که شما چیزی به دست خود بتراشید و آن را پرستش کنید؟ حال آنكه خداوند شما را و آنچه مىكنيد (به دست خود مىسازيد) آفريده است!)
و مانند آن. رقیقترین بت همين هوای نفس است، يك پسوندی يا پيشوندی بايد در كارها باشد، نام آدم را ببرند، با يك القابی ذكر بكنند همين بازيها كه هست. اينها بالاخره يك روزی آدم را گرفتار ميكند.
اگر كسی در اوائل سن جلوی اين گرفتاريها را نگيرد وقتی پير شد كارش بسيار مشكل است، به دنبال بازی عمرش را تلف میکند. شما الان يك صفحه لقب بنويسيد ببينيد نه منشأ علمی دارد نه منشأ عملی دارد، نه گفته خدا و پيغمبر است، نه در قيامت خريدار دارد نه پيش فرشتهها خريدار دارد. خوب اين چيزی است كه جز بازی چيز ديگر نيست. خوب آدم چرا دنبال اين برود!
/ هر كسی خلاف ميكند مستقيماً به خودش ميكند و هر كسی اطاعت ميكند مستقيماً به خودش ميكند، البته آثار معصيت به ديگران ميرسد يا آثار اطاعت به ديگران ميرسد لكن اين سايه كار اوست. اصل كار او به خود او برميگردد، مثال زده شد به اينكه اگر كسی در جایی كه زندگي ميكند، يك درختی را غرس بكند گلی بكارد بالأخره از بوی گل خودش استفاده ميكند از ميوه آن درخت خودش استفاده ميكند، گاهي هم ممكن است سايه اين درخت عابری را متنعم بكند يا نسيمي بوزد بوی اين گل را به مشام رهگذر پشت ديوار برساند اما آنها خيلی بالتبع است آنچه دائماً مورد استفاده است برای خود انسان است يا دائماً مورد سوء بهره برداری است مال خود انسان است. آيه هفت سوره مباركه «اسراء» «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» (اگر نیکی کنید به خود نیکی کردهاید، و اگر بدی کنید به خود بدی کرده اید.) هم همين معنا را ميرساند.