_ به جای «کادو» برای جشن تولد همسرم «قیافه» گرفتم.
_چون دکتر، خوردنِ خیلی چیزها را برایم ممنوع کرده، خود خوری میکنم.
_مختلس، چون «شراب» را نجس میدانست، خون مردم را در «شیشه» میکرد.
_برای باز کردن گره کور زندگیام به چشم پزشک مراجعه کردم.
_زن باردار وانت نیسان کرایه کرد.
_برای رفع گرسنگی کاسه لیسی میکرد.
_حجامت گیر حسابی تیغم زد.
_مختلس در «تحصیل» مال نامشروع «دکترا» گرفته بود.
_گوشش بدهکار طلبکارهایش نبود.
_چون چشم و دلش سیر نبود، پر خوری میکرد.
_گرچه چاق بود ولی آدم سبکی بود.
_هرگاه از راه «راست» منحرف میشود، خودش را به کوچهٔ علی «چپ» میزند.
_برای کشف اختلاسهای «نجومی» احداث «رصد خانه» لازم است.
_با یک «نسیم» فروریخت، عضو حزب «باد».
_چون غرق در افکارش شده بود، نجات غریق خبر کردیم.
_حرفم را که به «کرسی» نشاندم «گرمم» شد.
_وقتی دلم به حالش سوخت جگرم هم کباب شد.
_برای دیدنش پایم پیش نمیرفت هُلش دادم.
_با حرف سنگینش، سبکم کرد.
_ شاه بیت شعرش را که خواند، وزیر برایش کف زد.
به پایگاه خبری - تحلیلی هورگان خوش آمدید... هورگان یعنی محل زایش خورشید