تعداد بازدید: ۱۰۱
کد خبر: ۲۳۰۶۵
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۰ - 2025 26 April
نویسنده : گلابتون

 

بی‌بی جلویم ایستاد و ابرویش را داد بالا...

- چیه بی‌بی؟

- تو بوگو چی‌چیه؟

- من؟

- هااااا...

- در مورد چی؟

- خودُت اعتراف کن!

- چیو اعتراف کنم بی بی؟

- در مورد غلطی که می‌کنی!

- وا!  بی‌بی! ینی چی؟

- ینی هی که گفتم! خیال می‌کنی من نیدونم چه غلطی دری می‌کنی رو خودُتم نییَری؟

- الان دقیقاً میگین چکار کردم یا نه؟
دستش را آورد جلو...

-‌ای چی‌چیه گلابی؟

- آهااااا، این ویپ رو میگین بی‌بی؟

- هاااااا! هینه می‌گم. خیال میکنی من رو خودُم نییَرم حالیم نیس؟ حتماً پیش خودُت میگی بی‌بی خره حالیش نی! حتماً میگی بی‌بی نیفمه‌ای چی‌چیه بذا هر غلطی ماخام بکنم... نهههه! نههه گلاب خانوم. من همه چی حالیمه! دُرُسه نخوردیم نونِ گَنُم، ولی دیدیم دسِ مردم... هاااااا...

- وا! این حرفا چیه می‌زنی؟ این که مال من نیس...

آمد جلوووو...

- حاشا نکن! حاشا نکن دختر...

- حاشا چیه بی‌بی؟ والا مال خودم نیس...

- مال کیه؟

- یکی از دوستام گرفته بود امتحانی، اونم خوشش نیومد، داد به من براش نگه دارم...

- دوسُت بیخود کرد با تو! میه تو امونت نیگه دار مردمی؟!  اونم اَ‌ای چیا!  

- چیکار کنم بی‌بی؟ اصرار کرد دیگه!

-‌ای خاک عالم بشه تو سرِ تو که نیتونی «نه» بیگی!

نگاهی به آن انداخت...

- حالا چیطو کار می‌کنه؟

- نمیدونم بی‌بی. من که استفاده نکردم...

- باشه بری من!

- نه بی‌بی. چی‌چی رو باشه برا شما؟  
- حرف نزن. میگم بری من وگرنه بری ننه بوات میگم بری خودته استفاده ام می‌کنی...

- وا بی‌بی! میگم امانته آخه! بعدشم شما آخه اینو می‌خواین چیکار؟

ویپ را برد نزدیک دهانش و پکی عمیق زد و شروع کرد به سرفه کردن...
***
لیوانی آب دادم دستش...

- خوبی بی‌بی؟

- تا چَشم تو کورشه! نزدیک بود بیمیرم گلابی!

ویپ را انداخت جلویم...

- بیگیر برو بری هر ناله زدِی هه پسُش بده...

- بله بی‌بی، چشم. من موافقم که دود اصلاً خوب نیس...

- خُبه خُبه، نیخوا نظر پزشکی بیدی پوشو یَی زغالی بری قیلونُم بذار!

دُرُسه نخوردیم نونِ گَنُم،‌ ولی دیدیم دسِ مردم!

 

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها