فریدالدین ابوحامد محمدبن ابراهیم معروف به عطار نیشابوری، که در شعرهای خود تخلص «عطار» و «فرید» را آورده، در نیمه دوم قرن ششم و ربع اول قرن هفتم میزیسته.
عطار به احتمال قوی همسر و فرزندانی داشته، اما اسناد مستقیم زندگی او در این باره، اطلاع روشنی به دست نمیدهد. در آثار او و در اسنادی که دربارۀ او موجود است از تحصیلات و سفرها و جزئیات زندگی او اطلاع روشنی وجود ندارد.
عطار در میان سه شاعر برجسته تصوّف ایرانی، یعنی جلالالدین مولوی و سنائی و عطار، کسی است که با هیچ درباری به هیچ وجه رابطه نداشته و هیچ گاه حاضر نشده است شعرش را به مدح کسی بیالاید.
نام عطار اشارتی به شغل او دارد. این که در اسرارنامه اشارتی به داستانی میکند که در شهر ما بخیلی بود که بیمار شد و مرد آزادهای از من خواست تا برای او شربتی درست کنم، رابطه نام او را با شغل عطار که همان طبابت نیز بوده است، تا حدی روشن میکند.
سرانجامِ عطار، مثل بسیاری از جوانب زندگیش روشن نیست. این که وی به مرگ طبیعی نمرده و بر دست کفار تاتار شهید شده است، جزء اطلاعات مسلم تاریخ ادبیات فارسی است. قدیمترین سند در باب شهادت او عبارت ابن الفوطی است که گوید: «و اسْتُشِهِدَ عَلَى یَدِالتَنَارِ بنیسابور» ولی این که وی در چه سالی شهید شده است، جای تردید است. مرحوم فروزانفر حدس میزند که باید شهادت او در همان واقعه معروف حمله مغول، یعنی ماه صفر ۶۱۸ مهشیدی باشد.
عطار در منطقه شادیاخ نیشابور دفن شده است و امروز مزار او یکی از بناهای تاریخی است که مسافران نیشابور به زیارت آن میروند. این ساختمان در عصر علیشیر نوائی ساخته شده و بعداً هم تغییرات و تعمیراتی در آن انجام شده است.
عطار علاوه بر دیوان و مجموعه رباعیات (مختارنامه) چهار منظومه دارد که از آنها با عنوان اسرارنامه و مقامات طیور (منطقالطیر) و خسرونامه (الاهینامه) و مصیبتنامه یاد میکند. در کنار این چهار منظومه و دیوان و مختارنامه باید از کتاب شگرف تذکرهالاولیاء او که به نثر نوشته شده است نیز یاد کنیم. جز این آثار، هیچ اثر دیگری از عطار نیست و تمام منظومههای ناتندرستی که بعضی از آنها متأسفانه بارها و بارها به نام او نشر یافته، هیچ کدام از آثار او نیست.
*****
پرسیدند که «تو خدای را کُجا دیدی؟»
گفت: «آنجا که خویشتن را ندیدم.»
ذکر شیخ ابوالحسن خَرَقانی رَحمةُ اللّه عَلیه
تذکرهالاولیاء
*****
گفتند: «داروی دل چیست؟»
گفت: «از مردمان دور بودن.»
ذکر عبدالله بن مبارک مروَزی رَحمةُ اللّه عَلیه
تذکرهالاولیاء
*****
گفت: سنگی دیدم در راه افکنده و بر آن سنگ نبشته که مرا بگردان و بخوان!
گفتا: بگردانیدم، بدان سو نبشته بود که، چون تو عمل نمیکنی بدانچ میدانی، چگونه میطلبی آنچه نمیدانی.
ذکر ابراهیم ادهم رَحمةُ الله عَلیه
تذکرهالاولیاء
*****
و گفت: بسیار مَردا که در مَبرَز (= مستراح) رود
و پاک بیرون آید و بسیار مَردا که در کعبه رود و پلید بیرون آید.
ذکر فُضیل عَیاض رَحمةُ اللّه عَلیه
تذکرهالاولیاء
*****
یک روز اصحاب را گفت: مرد به چه بلند گردد؟
قومی گفتند: به بسیاری روزه؛ و قومیگفتند: به مداومت مجاهده
و قومی گفتند به محاسبه و موازنه؛ و قومی گفتند به بذل کردنِ مال.
تا ابن عطا گفت: بلندی نیافت آنکه بلندی یافت الّا به خویِ خوش.
ذکر ابن عطا رَحمةُ اللّه عَلیه
تذکرهالاولیاء
*****
و، چون کار او بلند شد سخن او در حوصله اهل ظاهر نمیگنجید. حاصل، هفت بارش از بسطام به در کردند.
شیخ میگفت: «چه بوده است؟»
گفتند: «تو مردی بدَی. تو را بیرون میکنیم.»
شیخ میگفت: «نیکا شهرا که بَدش بایزید بود!»
ذکر بایزید بسطامی رَحمةُ اللّه عَلیه
تذکرهالاولیاء
*****
و گفت: «نماز و روزه بزرگ است لکن کبر و حسد از دل بیرون کردن بزرگتر است که دل جای نظرِ خداوند است.»
ذکر شیخ ابوالحسن خرقانی رَحمةُ اللّه عَلیه
تذکره الاولیاء
پینوشت:
گردآوری و تدوین از: محمد صفائی