آغازین روزهای نوروز ۱۴۰۴ همزمان است با شبهای قدر و ضربت خوردن و شهادت حضرت علی (ع). آن اولی جشن است و شادی و سرورِ ملی، و آن دومی دعا و شبزندهداری و عزاداریِ مذهبی.
چگونه ممکن است این دو با هم جمع شود که هم سرور باشد و هم عزاداری؟
همین بهانهای شد که عدهای نگرانِ رعایت نشدن حرمت این شبها و این عزاها باشند.
شاید به دلیل همین نگرانیها سیدرضا صالحیامیری وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در حاشیه جلسه هیئت دولت در جمع خبرنگاران، بیان کرد:
«نیازی به مداخله دولت و نهادهای دیگر در حوزه نوروز و رمضان نیست. این ملت در تاریخ خود هم نوروز را پاس داشته و هم ماه مبارک رمضان را. امسال اولین بار نیست که نوروز و رمضان باهم تلاقی پیدا کرده است. در ادوار مختلف این تلاقی را داشتهایم. چندین سال قبل عاشورا با چهارشنبه سوری تلاقی پیدا کرد. همه سؤال میکردند چه اتفاقی میافتد. آن موقع هم ما عرض کردیم که جامعه ایران هم یک باور اسلامیت و هم یک باور ایرانیت دارد. مردم آن سال یک هفته زودتر چهارشنبه سوری را برگزار کردند تا با عاشورا تلاقی پیدا نکند. امسال نیز بدون مداخله دولت و نهادهای دیگر حتماً مردم شئونات ماه مبارک رمضان را رعایت خواهند کرد و نشاط را هم حتماً خواهند داشت.»
یادم هست سالها پیش، اولین روزِ نوروز و سال تحویل با شهادت یکی از ائمه تقارن داشت. همان روز برای عید دیدنی به خانه مادربزرگ رفتیم... یادش بخیر.
هنوز بوی گلِ محمدیِ لباسش و حنای دستانش در اولین روز نوروز را به یاد دارم.
همیشه عادت داشت ما را در آستانه در میبوسید. در را که گشود، اما خودش را کنار کشید و گفت: روبوسی نه، ننه امروز شهادته!
او گرچه به خاطر نوروز لباس نو پوشیده و دستانش را حنا زده بود، اما حرمت ائمه را هم نگه داشت.
این عقاید و باورها و رسوم، عمیقترین لایههای فرهنگ ایرانی است که نسل به نسل در خانههای مردم وجود داشته و تا به امروز رسیده است. هرچند این سالها مشکلات اقتصادی و تعارضات سیاسی و کارنابلدیهای عجیب و غریب مسئولان و مدیران، به فرهنگ ایرانی و اسلامی ضربههای سخت زده.
بزرگترین مشکل هم این است که نظام رسمی و حکومتی ایران میخواهد فرهنگ را آنگونه که خود میپسندد، بیاراید ولی ناخواسته آن را میآلاید.
در حالی که جنس فرهنگ و شاکلهی آن به مردمی بودن و نه حکومتی بودنش است و این بزرگترین اشتباه حکومت است اگر بخواهد فرهنگ را حکومتی کند.
قرنهای قرن است که مردم ایران، هم نوروز را پاس میدارند و هم عزای حسین (ع) را، هم سفره هفتسین میاندازند و هم سفره ولیمه امام حسین (ع) را؛ و در طول این قرنها هیچ قدرتی نتوانسته اینها را کمرنگ کند. چه این که نوروز و عقاید مذهبی مردم در جانِ آنها وجود دارد.
حالا هرچه میخواهد رضا شاه بیاید و تعزیه و عزای حسین را ممنوع کند، هرچه میخواهد عدهای بیایند و نورزو را تقبیح کنند. ولی مادربزرگ من و مادربزرگهای همهی تاریخ این سرزمین، هم به گاهِ نوروز حنا بر دست گذاشتهاند و هم به وقتِ عزای حسین (ع) دست به سینه زدهاند.
شنیدهایم در اوایل انقلاب برخی قصد داشتند سردستههای قدیمی تکیههای عزاداری را عوض کنند و نمیپسندیدند که مثلاً فلان داشمشتی با یقههای باز و خالکوبی روی بازو، سر دسته فلان محله باشد. ولی آخر هم نتوانستند و عزاداری امام حسین (ع) را رها کردند تا مردمی باقی بماند.
این که برخی نگرانند مردم در روز نوروز حرمت نگه ندارند، یا مردم ایران را نمیشناسند، یا فرهنگ را، و یا فکر میکنند دین و مذهب فقط آن چیزی است که آنها به آن اعتقاد دارند.
بگذارید فرهنگ، مردمی بماند و آلوده به دستورالعملهای اداری و بخشنامههای حکومتی نشود. مردم را با ملیت و دین و مذهبشان آزاد بگذارید تا خودشان کشتی ملیت ایرانی و مذهب شیعه را در اقیانوس زمان پیش ببرند.
چنین باد