تعداد بازدید: ۱۶۷
کد خبر: ۲۲۷۷۹
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰ - 2025 15 March
نویسنده : گلابتون

بی‌بی بلیط‌ها را گذاشت جلویم...

- اینا چیه بی‌بی‌؟

- - بیلیط. نی‌بینی؟ 

- می‌بینم بی‌بی. منظورم اینه برا کیه؟ برا کجاس؟

- بری خودُم و خودُت!

- عه؟ برا عیده بی‌بی؟ تعطیلات نوروز...

- هااااا!‌ گفتم ای چی گیرون، در شیم تو خونه، یی چن روزی نواشیم بیتره...

- ولی بی‌بی مسافرت خودشم هزینه‌ها‌ی خودشو داره، تازه با پول اجاره سوئیت و اتاق و بقیه چیزا، گرونترم درمیاد.

- هااااا، ولی ما خو قرار نیس اجاره خونه بیدیم، به اُمید خدا میریم خونی بتول...

- بتول خانوم؟

- ها نپه کی؟

- ولی بی‌بی ما که با اونا خیلی صمیمی نیستیم. بعد بچه‌هاشم احتمالاً برن اونجا، تو اون شلوغ پلوغی سختمون میشه...

- میه مِخیم پا بذریم رو پاشون که سختومون بشه؟ دو سه روز میریم و ورمی‌گردیم خو.

- چی بگم والا، حالا برا کی بیلیط گرفتین؟

- اول نوروز.

- اول نوروز؟ ینی اولین روز عید؟

- ها دیه...
*****
چمدان‌ها را گذاشتم جلوی در و رو کردم به بی‌بی.

- خب بی‌بی. من آماده‌ام.

- ایشالا که به سلامتی، ایشالا که اَزوت خوش بگذره ننه. خیر پیش...

- چی بی‌بی؟ به من؟ من تنها؟ مگه نمیاین شما؟

- من؟ ننه میه من پا درم بیام؟ خرد میشم تو اتومبوس!

- ینی چی بی‌بی؟  سه چار ساعت راه که بیشتر نیس. بعدم اگه شما نیاین من نمیرم دیگه...

- تو بیخود می‌کنی. مِخی بیشینی ور دل من که چیطو بشه؟

- آخه بی‌بی، اگه شما نمی‌خواستین برین چرا برا من بیلیط گرفتین آخه؟ من همون اول گفتم راحت نیستم که...

- خو ماخاسم اولُش بیام ننه، اینجا که شنُفتم مش موسی تَنا هه، بچاش نیسن که بره دِه پَلوشون، پشیمون شدم...

- عه؟ خو پس منم می‌مونم...

- گلاب هی حالا درم ازُت میگم، خواسی نی‌ریز بومونی میری خونِی بواتِ...

چمدانم را گذاشت جلویم...

- یا خونی بتول یا خونِی بوات... به سلامت. تعطیلات عید خوش بگذره ازُت. 


نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها