هیجدهم آذر ماه ۱۴۰۳ در برابر چشمان متحیر و متعجب جهانیان و ایرانیان با گذشت بیش از یک دهه از آغاز اعتراضات در سوریه و در حالی که به نظر میرسید حکومت بعثی این کشور تثبیت شده است بشار اسد از سوریه به روسیه فرار کرد و جمهوری دودمانی خاندان اسد فرو پاشید.
گرچه مردم جهان از این سقوط سریع شگفت زده شده بودند، اما مردم ایران بیشتر شگفت زده بودند چرا که نظام سیاسی ایران بیش از هر کشوری پای سوریه ایستاده بود و سوریه نیز همواره مهمترین متحد منطقهای جمهوری اسلامی به حساب میآمد. اما در هفته آخر لحن حمایت آمیز ایران از بشار اسد تغییر کرده بود گرچه عباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران شام آخر را در دمشق خورده بود، اما درست در لحظهای که بشار اسد پای پله هواپیمای روسی راهی مسکو بود سه کشور ایران روسیه و ترکیه در حال توافق بر سر آینده سوریه بودند.
از آن پس این خط خبری در رسانههای رسمی پیگیری شد که بشار اسد به توصیههای ایران توجه نکرده است و تخم مرغهای خود را بار دیگر در سبد دولتهای عربی و غربی قرار داده است و نه تنها از اصلاحات در سوریه پرهیز کرده است بلکه پیشنهاد ایران برای حفاظت از میراث حافظ اسد را از ترس اسرائیل رد کرده است؛ ضمن آن که در یک ساله اخیر که اسرائیل دو کشور فلسطین (غزه) و لبنان (ضاحیه) را ویران ساخته است سوریها که پشتوانه محور مقاومت ایران و متحدانش بوده اند از یاری ایران و لبنان و حتی فلسطین دریغ کرده اند. اما در نهایت آتش بس حزب الله لبنان با دولت اسرائیل در غیاب فرمانده هایی، چون حسن نصر الله این فرصت را برای معارضین سوری در حرکت تحریر الشام ایجاد کرد که آسوده از دخالت حزب الله در هفت روز تا دمشق پیش روند و حکومت اسد را سرنگون کنند و اسد هم سوار هواپیما شد و به روسیه فرار کرد.
اما بشار اسد سوار کدام هواپیما شد؟
هواپیمای آقای پوتین منتظر بود
در ۲۲ شهریور ماه ۱۳۹۲ حسن روحانی که تازهتر رئیس جمهور ایران شده بود به بیشکک پایتخت جمهوری قرقیزستان رفته بود تا در اجلاسیه سازمان همکاریهای شانگهای محور شرق جدید با دو کانون روس و چین شرکت کند. در این روز حسن روحانی برای اولین بار در مقام رئیس جمهوری ایران با رئیس جمهوری روسیه ولادیمیر پوتین دیدار کرد دیدار با چهل دقیقه تأخیر آغاز شد که رسم پوتین برای معطل نگهداشتن رهبران جهان بود روحانی، اما از رسم پوتین آگاه بود و او نیز به محل ملاقات نرفت تا منتظر پوتین نماند و در محل اقامت خود نشسته و سپرده بود به محض آمادگی رئیس جمهور روسیه به او اطلاع دهند تا همزمان به اتاق مذاکره برسند. پوتین البته بعد از ملاقات طولانی با روحانی که- یک ساعت و بیست دقیقه طول کشید- سعی کرد تأخیر خود را جبران کند و برای بدرقه روحانی تا پای ماشین رئیس جمهورایران بیاید.
بیست دقیقه اول این دیدار عمومی و با حضور دیگر مقامات دو کشور بود و یک ساعت به از آن خصوصی و دو نفره. در پایان جلسه دو رئیس جمهور پس از بحثهای هستهای درباره سوریه حرف زدند. روحانی از پوتین پرسید:.
در سوریه چه کار میخواهی بکنی؟
پوتین در جواب با لحنی مردد گفت:
فکر میکنی میشود اسد را نگه داشت؟
روحانی پاسخ داد:
بله میشود؛ اما با اصلاحات
پوتین چگونه؟
روحانی: سوریه کشوری طایفهای است. شکاف اصلی میان علویها و سنی هاست و کردها در برابر حکومتهای تندور سنی و نهضتهای رادیکال سلفی و به طور مشخص اخوان المسلمین سوریه بر خلاف اخوان المسلمین (مصر) افراطی هستند به علویها پناه میآورند که سکولارند علویها بر ارتش هم تسلط دارند و با مسیحیها با ملایمت برخورد میکنند. حزب بعث سوریه هم سکولار است. به آزادیهای اجتماعی مردم کاری ندارد. در این وضعیت فقط اسد است که میتواند وحدت سوریه را حفظ کند و هیچ جایگزینی هم ندارد ما هم خیلی تلاش کردیم جایگزینی پیدا کنیم، اما نه ما که حتی فرانسویها و انگلیسیها و حتی شما روسها هم جایگزینی ندارید.
پوتین، اما بر سخنش اصرار کرد:
بعید است اسد بماند.
روحانی هم حرفش را تکرار کرد:
جایگزین کیست؟ ارتش جز از اسد فرمان نمیبرد.
در اینجا رئیس جمهور روسیه حرف مهمتری زد:
اگر اسد را بزنند چه؟
روحانی: سوریه بهم میریزد و باید از او محافظت شود.
پوتین: من برای تأمین اسلحه اسد هیچ مشکلی ندارم
روحانی: کمک تسلیحاتی کافی نیست باید کمک سیاسی کرد.
در نهایت رؤسای جمهور دو کشور به پیشنهاد پوتین توافق کردند نمایندگانی ویژه در امور سوریه تعیین کنند که به برنامه ریزی درباره آینده اسد بپردازند.
پوتین، اما روحانی را رها نکرد دست او را گرفت و تا پای ماشین رئیس جمهور ایران آمد. او روحانی را از زمانی میشناخت که هر دو دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورهایشان بودند. به هنگام سوار شدن روحانی در ماشین، پوتین در گوش رئیس جمهور ایران گفت: من یک کشتی در ساحل مدیترانه و یک هواپیما در پایگاهایمان آماده کرده ام تا در شرایط اضطراری بشار اسد بتواند به مسکو بیاید.
این حرف پوتین روحانی را تکان داد؛ یعنی پوتین آن قدر از سقوط اسد نگران بود که به فکر اسباب فرار او بود؟! اما این فکر را به روی پوتین نیاورد؛ چون نمیدانست تردید و ترفند پوتین از سر نگرانی برای اسد است با طرحی است برای عبور از اسد؟ فقط پای ماشین در گوش پوتین یک توصیه به او کرد:
تمهید خوبی است. اما فقط خود اسد نفهمد. چون نباید فکر کند مفری برای او وجود دارد باید بداند محکوم به مقاومت است.
پوتین، اما سؤال مهمی کرد که نشان از شک عمیق او به حمایت از اسد داشت و خبر مذاکرات او با آمریکا بر سر سوریه میداد؛ از روحانی پرسید:
چرا آمریکا این قدر از بشار اسدبدش میآید؟
روحانی جواب داد:.
چون آمریکا میخواهد فردی که نوکرش باشد بر دمشق حکومت کند و اسد برای واشنگتن قابل اعتماد نیست.
حرفهای رئیس جمهور روسیه در تهران در عالیترین سطوح مورد بررسی راهبردی قرار گرفت. قویترین تحلیل و احتمال این بود که باید احتمال داد که آمریکا و روسیه بر سر سوریه توافق کرده اند که اسد برود؛ و بر این اساس قرار شد که ایران به راهبردی بیاندیشد که در پرونده سوریه به تنهایی استراتژیک تن ندهد. رئیس جمهوری ایران معتقد بود باید برای حل بحران سوریه زمان بندی در نظر گرفت و به سقف دو سال برای صلح و اصلاح در سوریه فکر میکرد، اما بحران سوریه بیش از یک دهه طول کشید.
سید حسن نصرالله اخوان المسلمین را مقصر میدانست
یک ماه بعد روز جمعه ۱۹ مهر ماه ۱۳۹۲ دبیر کل جنبش حزب الله لبنان سید حسین نصر الله به دیدار رئیس جمهور جدید ایران رفت دیدار در سعد آباد انجام شد و دو ساعت از ۱۰ و نیم صبح تا ۱۲ و نیم ظهر طول کشید. زبان مذاکرات هم فارسی بود و سید حسن نصرالله از لبنان گزارش داد.
از ترکیب جمعیتی لبنان گفت و حمایت همه شیعیان از حزب الله و بخشی از سنیان و مسیحیان که در جمع ۵۵ درصد جمعیت لبنان را در بر میگیرد.
از وحدت جنبش حزب الله و جنبش امل گفت که امام موسی صدر و دکتر مصطفی چمران مؤسس آن بودند و گرایشهای ملی مذهبی دارند و گرچه بیش از ۲۰ درصد در جامعه شیعه لبنان نفوذ ندارد، اما ریاست مجلس و چند وزارتخانه در دولت لبنان به آنان سپرده شده است.
سید حسن نصر الله به دست برتر جنبش حزب الله حتی نسبت به ارتش لبنان هم اشاره کرد و البته گفت ارتش میداند.
حزب الله در پی نزاع در لبنان نیست و این جریانهای سلفی هستند که در پی درگیری اند.
نکته مهم، اما تحلیل سید حسن نصرالله درباره بحران سوریه بود؛ او گفت: تاکنون ما هر آنچه برای جلوگیری از سلطه داعش بر سوریه بوده است را به بشار اسد گفته ایم و او هم آن کار را انجام داده است.
روحانی از رهبر حزب الله، اما پرسید:
به نظر شما مقصر بحران سوریه کیست؟
نصر الله جواب داد:
سلفیها و اخوان المسلمین همان گونه که در مصر چنین است و اخوان المسلمین بحران را در این کشور هم ایجاد کرده است، اما بر خلاف محمد مرسی که رفتنی است اسد ماندنی است.
روحانی به نصر الله گفت: حضور نظامی حزب الله در لبنان و سوریه تنها زمانی مورد حمایت مردمی و منطقهای و جهانی خواهد. بود که ذیل مبارزه با تروریسم (داعش) یا صهیونیسم (که تروریسم دولتی است) معنا شود.
رئیس جمهور ایران تأکید کرد: کاری کنید که ملت لبنان همچنان پشت سر شما باشد. قدرت باری نظامی تنها زمانی ارزش دارد که تبدیل به قدرت سیاسی شود.
روحانی درباره سوریه هم گفت: اگر در سوریه علیه تروریسم فعالیت نظامی دارید به آن سرعت ببخشید تا کار داعش تمام شود و پیروزی نظامی به پیروزی سیاسی و جنگ به صلح بدل شود. روحانی بخشی از حرفهای پوتین و اولاند رئیس جمهور فرانسه را هم به سید حسن نصر الله منتقل کرد رئیس جمهوری روسیه نگران جان اسد است. البته نمیدانم این نگرانی تا چه اندازه واقعی است؛ و از رهبر حزب الله همان سؤالی را کرد که پوتین از او پرسیده بود: آیا بشار اسد جایگزینی دارد؟
سید حسن بلافاصله و به صراحت پاسخ داد:
نه اسد هیچ جایگزینی ندارد.
رهبر حزب الله متوجه بود که روحانی در حال مشورت با اوست؛ و پاسخ او در سرنوشت سوریه اثرگذار است چنان که خود نیز ود جلب حمایت رئیس جمهور ایران را داشت و از جمله گفته بود دولت احمدی نژاد بیش از دولت خاتمی و دولت خاتمی بیش از دولت هاشمی و دولت هاشمی بیش از دولت موسوی به حزب الله کمک کرد و البته در دولت موسوی بود که حزب الله لبنان تأسیس شد.
در واقع سید حسن نصر الله میخواست سیر صعودی حمایت ایران از حزب الله را به روحانی یادآوری کند که خود به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی در دولت هاشمی و خاتمی مسئول ارزیابی و بررسی میزان حمایتهای ایران از حزب الله بود و اکنون در مقام رئیس جمهور باید توجه بیشتری به این مسأله میکرد. روحانی نکته مهمی را هم به سید حسن نصر الله یادآوری کرد:
ایران و حزب الله برای سوریه هزینه کرده اند و باید دقت کرد که بهای این حمایت را نباید صرفاً ما بپردازیم و از آن مهمتر گفت:حفظ جان حاج قاسم سلیمانی و سید حسن نصر الله خیلی مهم است و شما دو نفر باید بیشتر مراقب امنیت و سلامت خود باشید. دو روز بعد ساعت ۱۰ صبح یکشنبه ۲۱ مهرماه ۱۳۹۲ همین موضوعات در سطحی عالیتر در تهران بررسی شد: وضعیت داعش در سوریه بررسی شد و عاقبت اسد مورد بحث و تصمیم گیری قرار گرفت و مقرر شد ایران برای ماله سوریه نمایندهای ویژه برای گفتگو با روسیه انتخاب کند مساله اصلی دولت ایران پیروزی بر داعش صلح در سوریه و آغاز تغییرات در این کشور بود به گونهای که اگر به هر علت اتفاقی برای بشار اسد رخ داد انتخاب ایران پس از این همه سرمایه گذاری در سوریه صرفا به سرنوشت یک نفر محدود نباشد با اساساً از دست نرود.
اولاند به روحانی: اسد باید برود، اما جایگزینی نداریم
همه تلاش دولت ایران این بود که نفوذ ایران در سوریه و لبنان که از سال ۱۳۵۷ در دولتهای مختلف عمق راهبردی کشور محسوب میشد به راحتی از دست نرود. روحانی حتی در فاصله سفر به بیشکک (۲۱) شهریور (۱۳۹۲) و تصمیم گیری در تهران (۲۱) مهر (۱۳۹۲) در همین فاصله یک ماهه به هنگام حضور در سازمان ملل (۲) مهر ۱۳۹۲) در یک بعد از ظهر سه شنبه به فرانسوا اولاند نکات مهمی را یادآور شده بود تا رئیس جمهوری فرانسه به عنوان یکی از مدعیان بحران شام سوریه و لبنان متوجه تغییر دولت در ایران بشود؛ وقتی که دیدار روسای جمهور دو کشور رو به تلخی میرفت و اولاند حرفهای تندی درباره سوریه و لبنان را مطرح میکرد ناگهان رئیس جمهور ایران زمین بازی را عوض کرد
روحانی: خیلی خوشحالم که ما هر دو درباره سوریه هم نظریم اولاند با تعجب چی؟ چگونه؟ به چه علت؟
روحانی به پنج علت: اول ما هر دو با پایان دادن سریع جنگ در سوریه موافقیم دوم ما هر دو به گفتگو میان حکومت و معارضین سوریه معتقدیم سوم ما هر دو به مبارزه با تروریسم بخصوص القاعده معتقدیم، چون امروز نوبت سوریه است و فردا نوبت فرانسه چهارم ما هر دو معتقدیم راه حل نهایی سوریه انتخابات آزاد است.
پنجم ما هر دو معتقدیم دولتهای خارجی نباید در سوریه دخالت کنند.
اما فقط یک اختلاف داریم: اسد! که این اختلاف هم با برگزاری انتخابات با حضور بشار اسد و معارضین غیر مسلح حل میشود اولاند که انگار آرام شده و موضع دفاعی و همراهی گرفته بود، اما گفت: در چنین انتخاباتی بشار اسد نباید نامزد باشد.
روحانی جواب داد یعنی علویها و بعثیها حتی امکان معرفی یک نامزد نداشته باشند؟ به نظرم حتی کردها هم نامزدی جز اسد ندارند. این که با دموکراسی نمیخواند فرض کنیم اسد نامزد نشود. پیشنهاد شما چیست؟ چه کسی نامزد شود؟
رئیس جمهوری فرانسه، اما عملاً تسلیم شد:
هیچ پیشنهادی برای جایگزینی بشار اسد نداریم
همین بن بست در نهایت سبب شد که حل بحران سوریه بیش از یک دهه ادامه یابد و هنوز حتی با سقوط بشار اسد بحران سوریه حل نشده است حذف بشار اسد تنها در شرایطی رخ داد که بازیگران اصلی مقاومت در سوریه یعنی سپهبد قاسم سلیمانی و سید حسن نصر الله حذف شدند و اسرائیل با نوعی نسل کشی سیاسی در همکاری با آمریکا، ترکیه و حتی روسیه توانست این فرصت را برای اخوان المسلمین ایجاد کند که شام را فتح کند. اخوان المسلمین در اینجا شبکه بین المللی برای اتحاد اسلام تحت لوای ترکیه است که یک دهه در کمین سوریه نشست و با لبخندی بر لب از پشت به ایران خنجر زد و توانست روسیه را از صحنه سوریه خارج کند و بدون شک اتحاد ترامپ و پوتین برای حل مسأله اوکراین زمینه این خروج را فراهم ساخت.
تضمین پوتین به ترامپ: ایران در سوریه پایگاهی نخواهد داشت
رابطه پوتین و ترامپ البته از گذشته رابطهای استراتژیک بود. پوتین در همان مذاکره با روحانی نیات پشت پرده خود درباره سوریه را آشکار کرده بود و گرچه پس از آن که سپهبد سلیمانی نماینده ویژه ایران در مذاکره با روسیه بر سر سوریه شد با او دیدار کرد و نیروی هوایی خود را راهی جبهههای نبرد با داعش در سوریه کرد، اما همزمان به آمریکا اطمینان میداد که ایران پایگاه و جایگاهی در سوریه ندارد. جان بولتون در خاطراتش نوشته است که پس از دیدار پوتین با نتانیاهو رئیس جمهوری روسیه به نتانیاهو گفته بود ایران باید سوریه را ترک کند، پوتین به نخست وزیر اسرائیل اطمینان داده بود که ایران دیوار به دیوار اسرائیل نخواهد شد و وقتی نتانیاهو نگرانی آمریکا از تداوم حضور ایران در سوریه را به او منتقل کرده بود: پوتین هم گفته بود این موضوع را درک میکند حتی اگر با آن موافق نباشد. نتانیاهو به پوتین برای تشکیل یک مرز دائمی در بلندیهای جولان فشار آورده بود که هدف دیرینه اسرائیل بود) یعنی سوریه در یک سمت و اسرائیل در سمت دیگر باشد که .. به معنی حذف نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل و نواحی تفکیکی و بازگشت به یک وضعیت مرزی طبیعی بود. اسرائیل مدتها بود که بلندیهای جولان را تصاحب کرده بود و میخواست این ... به حالت متعارف درآید.
برای این خواسته یک مثلث معارض برای اسرائیل وجود داشت: بشار اسد، قاسم سلیمانی و سید حسن نصر الله که در طول پنج سال اخیر (۱۴۰۳ - ۱۳۹۸) هر سه ضلع مثلث از میان برداشته شدند و با به قدرت رسیدن یک جولانی احتمالاً جولان برای همیشه از دست سوریه رفته است.
ولادمیر پوتین بارها درباره این فاصله گذاری میان ایران و اسرائیل حساسیت نشان داده است و اصرار داشته که جمهوری اسلامی در سوریه پایگاه نظامی تاسیس نکند و همین مساله موجب حساسیت سپهبد سلیمانی شده بود و در عالیترین سطوح دولت ایران نیز این مسأله به حساب روابط روسها با صهیونیستها گذاشته میشد.
پوتین به ایران توصیه کرده بود با ترامپ کار کند و حتی پا را فراتر گذاشته بود و سعی میکرد با نوعی میانجی گری تخاصم میان ایران و اسرائیل را کاهش دهد و، چون با پاسخ تند ایران مواجه شد در مورد مرزهای اسرائیل با سوریه به رژیم تل آویو اطمینان داد که ایران وارد این محوطه نخواهد شد.
محمد جواد ظریف درباره نقش روسیه در سوریه نوشته است: «تنها دو هفته پس از توافق نهایی (ایران و ۵+۱) در ۲۳ تیر ماه ۱۳۹۴ روسیه شهید سلیمانی را در آغاز مرداد ۱۳۹۴ برای دیدار با پوتین به مسکو دعوت کرد. این در حالی بود که شهید سلیمانی از زمستان ۱۳۹۳ که شرایط در سوریه بسیار ناپایدار بود؛ و همه نگران سقوط دمشق بودند تمایل به دیدار سطح عالی با روسیه داشت شرایط ناپایدار در سوریه در بهار ۱۳۹۴ پایان یافته بود و سردار سلیمانی و بشار اسد در اواخر بهار ۱۳۹۴ توانسته بودند یورشهای مسلحین افراطی به دمشق را شکست داده و راه فرودگاه دمشق به پایتخت را پاکسازی کنند. پس از این پیروزیهای چشمگیر میدانی و نیز پس از سرانجام یافتن گفتگوهای برجام روسیه سردار شهید ... را بدون آگاهی سفارت و وزارت امور خارجه به مسکو دعوت کرد جالبتر اینکه با وجود ... سفرهای پرشمار سردار سلیمانی به کشورهای گوناگون این روسیه بود که خبر سفر سردار را به بیرون درز داد.»
این در حالی بود که به روایت ظریف پس از برجام «یک نوبت آقای کری گفت بیایید ما و شما گرفتاری سوریه را حل کنیم ما قدرتهای اصلی هستیم این دلقکها Jokers را کنار بگذاریم»، اما ظریف اجازه مذاکره غیر هستهای با ایالات متحده آمریکا را نداشت. در مقابل روسیه با استفاده از نفوذ قدیمی خود در سوریه از طریق حزب سوسیالیست بعث و ارتش این کشور اهداف خود را پیش میبرد. به گفته ظریف: «روسها همواره در سوریه ما را جا گذاشتند یا با آمریکا توافق کردند و اسد را راضی کردند که همراهی کند یا با اسرائیل توافق کردند و اسد را مجاب کردند همراهی کند» در واقع به تغییر ظریف روسها همواره ایرانیها را در سوریه جا گذاشته اند: «وقتی شیعیان سوریه در محاصره تکفیریها گرفتار شده بودند و ژنرال سلیمانی با روسها تماس گرفت و گفت و تا زمانی که تکفیریها اجازه ندهند شیعیان دو قریه در فوعه و کفریا تخلیه شوند اجازه نخواهیم داد تکفیریها از حلب بیرون روند.
این دو قریه در ادلب چند سال بود که تحت محاصره تکفیریها بود و فقط از طریق هوایی به آنان غذا رسانده میشد.».
اما با وجود دستور ژنرال سلیمانی به فرمانده نیروها در سوریه برای جلوگیری از عبور اتوبوسهای تخلیه تکفیریها در حلب و گرفتاری تکفیریها در بیابان و حتی کشته شدن یکی از آنان؛ «روسیه بشار را تحت فشار گذاشته و او هم با واسطه بسیار معتبریاز سردار سلیمانی خواسته که اجازه دهد عملیات تخلیه انجام شود.» تخلیه حلب به مثابه تنگه احد برای تکفیریهایی بود که چند سال بعد ظرف یک هفته تا دمشق آمدند و بشار اسد را) سرنگون کردند در مقابل، اما تکفیریها اجازه شکست حصر شیعیان فوعه و کفریا را ندادند در حالی که ژنرال سلیمانی با فرمانده روس و دکتر ظریف با وزیر خارجه روسیه گفتگو کرده بود.
درست به همین علت بود که با هدایت سپهبد سلیمانی فیلم سینمایی «به وقت شام» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا ساخته شد تا گوشهای از خیانت روسیه به ایران در سوریه را نشان دهد؛ هنگامی که هواپیماهای روسی از پیگرد هواپیماربایان تکفیری خودداری میکنند و عملیات نجات مردم سوریه را ناکام میگذارند. به گفته منابع آگاه وقتی تهیه کنندگان فیلم در سازمان اوج با نگرانی این صحنه در فیلم سینمایی «به وقت شام» را به اتفاق سردار سلیمانی بازبینی میکردند و نگران حذف آن بودند نه تنها فرمانده سپاه قدس متعرض صحنه انتقاد از روسیه نشد بلکه با استقبال از آن گفت خوب شد این صحنه را کار کردید روسها همین هستند.
بفرمایید شام؛ کباب ترکی.
اما روسیه تنها بازیگری نبود که ایران را در سوریه دور زد. در همان سال ۱۳۹۴ ایران مطلع شد که روسیه در حال رایزنی با ترکیه بر سر سوریه است. عامل اصلی این مذاکرات هاکان فیدان رئیس سازمان اطلاعات و امنیت ملی ترکیه میخواست روسیه را از آسمان سوریه خارج کند. او بود که سرانجام در مقام وزیر امور خارجه کار اسد را تمام کرد. ایران برای جا نماندن از این مذاکرات پیشنهاد مذاکرات سه جانبه را داد، اما روسیه مذاکرات را به شش جهت هدایت کرد و با افزایش طرفهای مذاکره به کشورهای غربی بخصوص آمریکا زمینه کاهش نقش و حذف ایران را فراهم ساخت که به دست خود ایران رخ داد وزیر خارجه وقت ایران مینویسد: «همراه با سردار دهقان وزیر دفاع وقت به مسکو رفتیم پس از ورود به مسکو از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی دستور داده شد که دکتر دهقان در نشستهای شش جانبه شرکت نکند و بدین ترتیب ایران از پرونده مذاکرات سوریه حذف شد و روسیه و ترکیه به بازیگران اصلی بدل شدند و مشارکت نکردن فرماندهان ما سبب حذف کامل ایران از روند آستانه شد. البته روسیه و ترکیه کانون توافقهای نظامی در روند آستانه بر جا ماندند.»
ترکیه نتیجه این دیپلماسی را در ۱۸ آذر ۱۴۰۳ برداشت کرد. با قانع کردن روسیه به دخالت نکردن در سوریه و قرار دادن ایران در برابر این واقعیت بشار اسد را حذف کرد. رجب طیب اردوغان که اکنون رهبر جنبش جهانی اخوان المسلمین است یک دهه پس از از دست دادن اصلیترین دست نشانده خود در جهان اسلام یعنی محمد مُرسی رئیس جمهور اخوانی مصر با تغییر دستار جولانی به کراوات احمد شرع از فردی که در فهرست تروریستها قرار داشت یک قهرمان آزادی سوریه ساخته است تا ضمن تضمین واگذاری جولان به اسرائیل محور جاده مقاومت از تهران تا بیروت را قطع کند تلاشهای اردوغان برای تغییر اسد از راههای دموکراتیک مانند اصلاح قانون اساسی یا قانون احزاب و قانون مطبوعات و قانون انتخابات به جایی نرسید و سرانجام رئیس جمهور مادام العمر سوریه سرنگون شد تا هم کردهای سوریه از سوی دولتهای اخوانی محاصره شوند و هم در سوریه حکومتی اخوانی بر سر کار آید که از دستار به کراوات رسیده است و این همه در غیاب سپهبد شهید سلیمانی رخ میدهد. پس از ترور سپهبد سلیمانی زنجیره ترورهای هدفمند علیه ایران از سوی دولتهای اسرائیل و آمریکا هم در دستور کار قرار گرفته است: ترور فرمانده سپاه قدس یک آغاز بود و پس از آن محسن فخری زاده پدر برنامه هستهای ایران در ۷ آذر ۱۳۹۹ ترور شد، ترور رهبر شیعیان لبنان سید حسن نصرالله در ۶ مهر ۱۴۰۳ ضربه نهایی به عمق راهبردی ایران در منطقه بود. پیش از این البته از دست رفتن سردار حسن تهرانی مقدم پدر صنعت موشکی ایران در ۲۱ آبان ۱۳۹۰ ضربهای مهم به راهبرد ایران در خاورمیانه تلقی میشد. در واقع میتوان گفت همه عاملان و ذی نفعان منطقهای حذف سپهبد شهید سلیمانی در منطقه خاورمیانه امروز در فقدان او به اهداف و آمال خود رسیده اند. در واقع به جز نسل کشی اجتماعی مردم غزه و لبنان یک نسل کشی سیاسی هم در نسل رهبران مقاومت رخ داده است که به فرماندهانی، چون قاسم سلیمانی و سید حسن نصر الله و اسماعیل هنیه و یحیی سنوار و ابو مهدی المهندس و سید صفی الدین منجر شده است. از خود سردار سلیمانی نقل شده است که چه کسانی در منطقه از ترور او خوشحال میشوند گرچه نمیتوان انکار کرد که کارگردان اصلی این نسل کشی سیاسی اسرائیل است، اما آیا تردیدی وجود دارد که این کار بدون حمایت رقیبان منطقهای ایران از مسکو تا استانبول ناممکن بود؟ تا آنجا که میتوان گفت به قدرت رسیدن دونالد ترامپ هم بشارتی برای ولادیمیر پوتین بود تا سوریه را پس دهد و اوکراین را فتح کند.
پیروزی جهل بر ظلم
بحران سوریه البته به این راحتی پایان نمییابد. هنوز ماهیت حکومت جدید سوریه روشن نیست که در گذار از دیکتاتوری بعثی خاندان اسد به سوی دموکراسی خواهد رفت؟ در گام اول گفته اند برگزاری انتخابات آزاد در سوریه حداقل ۴ سال دیگر خواهد بود در حالی که دموکراتها در سوریه به قدرت نرسیده اند دموکراسی به کت و شلوار و کراوات نیست که از صنایع پوشاک ترکیه خریداری شود؛ ترکیهای که خود امروزه در معرض اتهام دیکتاتوری است. در مقابل اسد هرگز تن به دموکراسی نداد و با تبدیل نظام جمهوری عربی سوریه به حکومتی موروثی و تک حزبی و فرقهای تلاشی برای تبدیل طوایف و اقوام سوری به شهروندان ملت واحد سوریه کرد و این البته آشی بود که استعمار اروپایی برای منطقه خاورمیانه پخته بود و با تأسیس دولتهای بی ملت در عراق و سوریه و لبنان و. اردن و سرانجام اسرائیل از یک سو و کویت و امارات و قطر و عمان و بحرین در دیگر سو ملتهای اصیل منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا خاورمیانه مانند ایران ترکیه و مصر را دچار بحران دائمی من ساخت چاره کار، اما تأسیس ملت - دولتهای مستقل و منطبق و بر تاریخ فرهنگ تمدن و زبانها و مذاهب ملی در خاورمیانهای یا بهتر بگوییم جهان میانه است که مرکز فرهنگ و تمدن جهان است و هر یک از آنها در دایره جاذبه یکی از سه تمدن بزرگ خاورمیانه یعنی ایران ترکیه و مصر قرار دارد. شاید اگر بشار اسد پذیرفته بود سوریه هم یکی از ملت - دولتهای نوین در این جهان میانه است این گونه چرخه دیکتاتوری با استبداد جابجا نمیشود و با چرخش قدرت به قدرتهای بیرون از منطقه اجازه دست درازی داده نمیشد. شاید اگر همان ده سال قبل اصلاحات در سوریه آغاز میشد، قانون اساسی تغییر میکرد. قانون احزاب تدوین میشد و حاکمیت حزب واحد بعثی پایان مییافت و قانون مطبوعات اصلاح میشد کار به اینجا نمیرسید که دیکتاتوری سکولار برود و بنیادگرایی مسلح به قدرت برین ظلم برود و جهل پیروز شود. انتخاب میان ظالم و جاهل انتخاب عادلانهای نیست.
منبع:
دوماهنامه آگاهی نو، شمار ۱۵، صص ۲۸-۳۴