ساختار جمله در زبان فارسی امروز، دچار دگرگونیهایی شده است. مهمترین علت آن کاهش مطالعه نثرهای معیار، رواج ترجمه و تأثیر منفی آن بر الگوهای جملهسازی است. به همین دلیل گاهی جملات دچار درازنویسی و ابهام میشوند که از مهمترین مشکلات نگارشی در فارسی امروز است.
این مشکل به ویژه در متون و نامههای اداری غوغا میکند! شما گاهی نامهای یک صفحهای را میبینید که از ابتدا تا انتهای آن فقط دو یا سه جمله بسیار طولانی است. این پیچیدهنویسی و طولانی کردن جملهها به بخشی نانوشته از آیین نگارش اداری بدل شده است. تا جایی که اگر کسی نامهاش را خوانا و با جملات کوتاه بنویسد، به ناآشنایی به اصول نگارش اداری متهم میشود. این مسأله چندان بی دلیل هم نیست؛ زیرا با پیچیدهنویسی یک نامه یا یک گزارش، میتوان زیرکانه فقر محتوایی آن را پنهان کرد.
اگر به متون نثر گذشته نگاه کنیم، متوجه میشویم که جملات کوتاه، با افعال متعدد و پی در پی به کار میرفتند؛ اما امروزه جملهها بلند شده اند. مواردی مانند پرگویی، شاخ و برگ دادن به یک موضوع، به کار بردن عبارتها و افعال طولانی و آوردن جملههای معترضه سبب درازنویسی در جملات شده است.
نکته: اگر برای درک معنی و فهمیدن یک جمله باید دو یا چند بار آن را بخوانید، یعنی باید آن مطلب نیاز به دوباره نویسی دارد؛ یا باید آن جمله را به دو یا چند جمله کوتاه و رسا تقسیم کرد. یکی دیگر از مواردی که نشان میدهد یک جمله دچار اطناب شده، آن است که برای خواندن آن نیاز به نفسگیری مجدد داشته باشید.
در این مقاله، چند گام ساده برای نوشتن جملههای کوتاهتر نشان میدهیم. کوتاه کردن جملهها باعث خواناتر شدن متن شما میشود.
گام اول:
حذف یا جایگزینی جملههای عاطفی، معترضه، تفسیری و بدلی
اگرچه جملات عاطفی، معترضه، تفسیری و بدلی گاهی باعث غنای متن میشوند، اما اطناب ایجاد میکنند که میتواند از سادگی و روانی مطلب بکاهد. این جملات را به شکل دیگری میتوان نوشت. دو جمله زیر را با یکدیگر مقایسه کنید:
برای رفتن به دماوند که بلندترین قله ایران است و در نزدیک روستای ما قرار دارد، از هیأت کوهنوردی که در آن عضو هستم، و اعلام کرده بود وسایل را در اختیار اعضا میگذارد، وسایل لازم را گرفتم.
کوه دماوند، بلندترین قله ایران است و نزدیک روستای ما قرار دارد. من عضو هیأت کوهنوردی هستم و، چون اعلام کرده بود تجهیزات را برای صعود در اختیار اعضا میگذارد، وسایل لازم را گرفتم.
در مثال بالا، جملههای معترضه را از داخل جمله اصلی بیرون کشیده و پیش از آن آورده ایم.
گام دوم:
تقسیم جمله بلند به چند جمله کوتاه
به جمله زیر دقت کنید:
تاگور از شاعران بزرگ جهان و از جمله شاعران و افتخارات هندوستان، بلکه مشرق زمین و در شمار معدود کسانی است که از قاره آسیا جایزه نوبل ادبیات را دریافت کردهاند.
اگر دقت کنید متوجه میشوید که این جمله تنها یک فعل دارد و به راحتی میتوانیم با چند فعل آن را به جملاتی کوتاه تقسیم کنیم و کار مخاطب را برای خواندن و فهم متن آسان کنیم. این جمله به صورت زیر روانتر است:
تاگور از شاعران بزرگ جهان است. او از افتخارات هندوستان و مشرق زمین به شمار میرود. تاگور از معدود آسیاییهایی است که جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرده است.
نکته:
برای رعایت سادگی در نوشتن یک متن، میتوانیم اطلاعات غیر ضروری را شناسایی کنیم و آنها را به پاورقی یا پرانتز منتقل کنیم.
در روش دیگری نیز به راحتی میتوانیم این جملات اضافی را به اسم یا گروههای اسمی تبدیل کنیم.
مستدعی است نسبت به پرداخت کارانههایی که اخیراً مورد تصویب قرار گرفته است، دستور لازم و مقتضی صادر فرمایید.
خواهشمند است دستور فرمایید کارانههای مصوب پرداخت شود.
مثالی دیگر:
شهرهایی که در شمال کشور قرار دارند میتوانند با اصلاح نژاد درختان تولید محصولات را اضافه کنند و سبب رشد و رونق اقتصاد و گردش مالی شوند.
شهرهای شمالی میتوانند با اصلاح نژاد درختان و تولید محصول بیشتر، به رونق اقتصادی کمک کنند.
گام سوم:
حذف عبارتها و کلمههای زائد
آوردن مترادفهای مختلف برای یک مفهوم از ویژگیهای نوشته ادبی است؛ اما باید توجه داشت که در بسیاری از متون رسمی، خبری، اداری و علمی باید از نوشتن مترادفهای متعدد پرهیز کرد تا اصل کلام، با وضوح و به سرعت به مخاطب منتقل شود. به جمله زیر دقت کنید:
آنان که مغرور و خودپسند هستند، نمیتوانند آنان که نفسی پاک و مهربان دارند را تحمل کنند.
آنان که مغرور هستند نمیتوانند پاک طینتان را تحمل کنند.
برخی گمان میبرند نویسندهای که موفقیتی به دست آورده، با این موفقیت وضع زندگی نویسنده عوض میشود.
برخی گمان میبرند نویسندهای که موفقیتی به دست آورده، در پرتو آن وضع زندگیاش عوض میشود.
حشو نیز از انواع عبارات و کلمات زائد به شمار میرود.
انسان فقط مجری این تکامل است، نه خالق و آفریننده آن. انسان، مجری حقیر و ناچیزی در این زمینه است؛ زیرا از مفهوم و معنای آنچه [که]اجرا میکند، ناآگاه است.
انسان فقط مجری ناآگاه این تکامل است، نه آفریننده آن.
نیازی نیست که بعد از کلمه آنچه از حرف ربط که استفاده کنیم. این موضوع یکی از موارد حشو است.
اگر میخواهید بدانید استفاده از کدام عبارات و کلمهها سبب حشو در متن میشود میتوانید مقاله «حشو چیست و چرا باید از آن پرهیز کرد؟» را بخوانید.
گام چهارم:
تبدیل کلمهها و عبارتهای بلند به کوتاه
بسیاری از افعال طولانی و مرکب متأثر از نثر اداری است که از دوران قاجار رواج یافته و به مرور زمان در فارسی امروز هم راه پیدا کرده است. استفاده از این افعال و عبارات، سبب طولانی شدن جملات، سختی انتقال معنا و سردرگمی خواننده میشود.
به رشته تحریر کشیدن خاطرات، مانع به فراموشی سپرده شدن آنها میشود؛ زیرا این یادداشتهای گرانبها را میتوانیم سالیان سال مورد استفاده قرار دهیم.
نوشتن خاطرات، از فراموش شدن آنها جلوگیری میکند؛ زیرا این یادداشتهای گرانبها را میتوانیم سالها استفاده کنیم.
در جدول زیر جایگزینهایی برای هر یک از این عبارات طولانی پیشنهاد شده که استفاده از آن میتواند به کوتاه شدن جملات و مؤثر شدن آن کمک کند.
گام پنجم:
حذف تکیه کلامها
گاهی در گفتار از کلماتی استفاده میکنیم که قید کردن آنها در نوشتار اهمیتی ندارد؛ زیرا استفاده از آن سبب سختی در انتقال مفهوم میشود. این تکیه کلامها شامل این عبارتها میشوند:
راستش را بخواهی...
به قول معروف
در این رابطه
شایان ذکر است / لازم به ذکر است
واقعیت این است که/ مسلم است که/ آنچه مسلم است/ آنچه مسلم است این است که
به هیچ وجه/ به هیچ وجه من الوجوه
در واقع/ در واقع باید گفت که
بر فرض/ بر فرض مثال
همانطور که بارها متذکر شدم
به اصطلاح
در مثل
باری/ خلاصه
صد البته
بارها و بارها
به این ترتیب
به قول معروف/ به قول گفتنی/ به قول یارو گفتنی
به هر حال/ در هر صورت ممکن
گام ششم:
نیاوردن دو فعل پشت سر هم
آوردن دو فعل پشت سر هم سبب طولانی شدن جمله و سختی مفهوم میشود. برای مثال:
در این کتاب فقط به ماشینهایی که برای حرکت از برق استفاده میکنند، توجه شده.
برای خواناتر کردن چنین جملاتی میتوانیم آخرین فعل را به قبل از که انتقال بدهیم.
در این کتاب فقط به ماشینهایی توجه شده که برای حرکت از برق استفاده میکنند.
گاهی میتوانیم یکی از دو فعل پشت سر هم را حذف کنیم.
شاید موقعیت وی آنچنان که باید حفظ شود، حفظ نشود.
شاید موقعیت وی آنچنان که باید، حفظ نشود.
سرانجام آنچه باید میگفت، گفت.
سرانجام آنچه باید، گفت.
در جملههای کوتاه هم گاهی میتوانیم بخشی از جمله را به مصدر یا صفت تبدیل کنیم.
در سومین بخش، نکات مهمی که درباره تمرینهای کتاب نوشته شده، میبینیم.
در سومین بخش، نکات مهم تمرینهای کتاب را میبینیم.
گام هفتم:
ویرایش جملات گرته برداری شده
گرتهبرداری یکی از آفات سادهنویسی است و به معنای استفاده از الگوهای بیگانه در نوشتن یک متن است و به دلیل ترجمه تحتالفظی از زبانهای دیگر به فارسی وارد میشود. در مقاله گرتهبرداری چیست در این باره بیشتر توضیح داده شده است. در این مقاله جایگزینهایی برای لغات و اصطلاحات ارائه شده که میتوانید به آن مراجعه کنید.