متولد بهار ۱۳۶۲ در بابل از شعرای خوشفکر و جوان ایران است.
نویسندگی را از سنین جوانی آغاز کرد و از همان زمان دست به قلم شد. عادل در قالب شعر نو میسراید و از باورها و اعتقاداتش قلم میزند.
«عزیز روزهای من»، «عهدشکستن کار من نیست»، «من دیگر توان خاطرهساختنم نیست»، «آغوشش عشق بود» و «عشق تویی» از آثار اوست.
*****
باید کسی باشد
برای دوست داشتن
کسی باشد
که وقتی تمامت را
گوشهای گم میکنی
بیاید
پیدایت کند...
***
واژهها
قد نمیدهند
ارتفاع دلتنگیام را...
***
تو تنهاییات را شعر میکنی
او دود
دیگری سکوت.
اما من رو برمیگردانم
و با آستین پیراهنام
چشمهایم را پاک میکنم ...!
***
دل که تنگ باشد
دیگر مردو زن ندارد
اشک میدود تا گوشه چشمانت
و سُر میخورد روی گونهها
دل که تنگ باشد
تنهایی اتاقت را
باخدا هم تقسیم نمیکنی!
***
امروز
کدام یک از
لبخندهایت را پوشیدهای
که اینقدر
دلنشینتر شدهای!
***
باید کسی باشد.
که به خوابهایت سَرَک بکشد ...
جایِ فصلها را عوض کند ...
ستارهها را بچیند رویِ بالشتَت ...
دردهایت را بتکاند ...
ترسهایت را فراری دهد ...
دست به موهایت بکشد.
و آرام درآغوش بگیردَت و بگوید:
آرام بخواب.
بیدار که شدی، من اینجا هستم ...