تعداد بازدید: ۷۲
کد خبر: ۲۲۲۶۹
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰ - 2025 18 January
نویسنده : طاهره ابراهیمی

انگشت روی زخم دلم تا گذاشتند
من را به حال زار خودم وا گذاشتند

بستند پنجره‌های وفا را بدون عذر
هی وعده را برای روز مبادا  گذاشتند

هر شب دلم بدون صدا گریه کرد و مرد
چون ظالمانه روی دلش پا گذاشتند

جرمم چو تاک بود و دل باغبان نسوخت
او را میان شاید و اما گذاشتند 

بر شانه های جاده کسی گریه کرد و رفت
او را کنار یک چمدان جا گذاشتند

چون ژاله با غزل هوسی شاعرانه کرد
او را میان  قافیه تنها گذاشتند

هر شب دلم بدون صدا  گریه کرد و مرد

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها