تعداد بازدید: ۲۱۲
کد خبر: ۲۲۲۶۵
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰ - 2025 18 January
نویسنده : گلابتون

داشتم اتاقم را جمع و جور می‌کردم که بی‌بی آمد بالای سرم...

- الان چه وخت چی جَم کردنه؟ میه تو نیخواسی بیری خونه بوات؟

- کی؟ من بی‌بی؟

- ها دیه نپه کی؟

- من کی گفتم می‌خوام برم خونه‌ی بابام بی‌بی آخه؟

- میه نگفتی ننه‌ت سرما خورده؟

- بله. گفتم...

- خو نیخِی بیری یَی سریش بزنی؟

- نه بی‌بی. هر چی زنگ زدم اصرار کردم گفت نیا توام وا می‌گیری.

- خو او بگه، تو نبویه بیری؟ نبویه یَی اُووی بیدی دسُش، نبویه یَی سوپی برش دُرُس کنی؟

- سوپ دوس نداره مامانم بی‌بی آخه...

- مرض، گوله، درد، سوپ نیخوره، اُوو گوشت خو می‌خوره، آش خو می‌خوره، شوربا خو می‌خوره...  اصن اونجام نیخِی بیری پوشو یَی سری برو خونه‌ی سوری پَلو مَلی...

- ملیحه رفته شیراز بی‌بی...

- رفته شیراز گورُشه بکنه تو ای سرما؟

- وا! ینی چی بی‌بی؟ حتماً کار داشته خب... راس بگو بی‌بی خب؟ چه خبره که می‌خواین منو بفرستین دنبال نخودسیاه؟ ها؟؟؟

- نخود چی‌چی؟ لپه‌ی چی؟ عدس چی‌چی؟ دختر من فقط حس می‌کنم یَی کمی به تَنِی اِتیاج درم...

- باشه بی‌بی... اگه واقعاً فک می‌کنین به تنهایی نیاز دارین من قول می‌دم برم تو اتاق تا دو روزم بیرون نیام، خوبه؟

- تو غلط می‌کنی اُزگل... میگم پوشو در شو تو خونه بوگو  چشم...

مظلومانه خیره شدم به بی‌بی که گفت:

- ماخام بری روز مرد مش موسی رِ بگم بیا اینجا، پیرمرد تَنا هه، کسی‌ام حُکماً نرفته پَلوش، تو باشی گاسَم راحت نواشه...
- روز مرد؟

- ها دیه...

- روز مرد که تموم شد بی‌بی...

- حرف مفت نزن، کی تموم شد...

- والا، تموم شد بی‌بی. همین چند روز پیش بود دیگه...

- بع! میه من سه چار هفته پیش ازُت سؤال نکردم گفتی پنجُمه؟

- من گفتم بیس و پنجم بی‌بی...

- گفتی پنجم دختر...

- نه والا بی‌بی، گفتم بیس و پنجم، حتماً بد شنیدین...

- رو اُووو سیا بیشینی تو به حق علی با ای حرف زدنُت، ذلیل بیشی با ای حرف زدنُت... درد بیگیری الهی توووو... پوشو گم‌شو چیاته جم کن برو اَصن دیه نیخوام ریختُته بینم!

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها