در زمینه فسادهای اقتصادی که در جامعه رخ میدهد، به جای پرداختن به ریشهها و عوامل این نوع مفاسد که سیره امیرالمؤمنین(ع) نیز چنین بوده است، دست به توجیه زده و گفته میشود از این نوع مفاسد در حکومت خودِ حضرت نیز بوده!!
سهشنبه ۲۵ دیماه امسال، ۱۴۶۹ سال از زادروز نورانی امامِ آگاهی و عدالتِ راستین در ۱۳ رجب سال ۲۳ پیش از هجرت میگذرد.
به همین بهانه نوشتار زیر به قلم جناب حجتالاسلام دکتر حسین سروش پژوهشگر پرسابقه نهجالبلاغه و امام جماعت حسینیه ثاراله به دلهای عدالتجوی شما خوانندگان ارجمند تقدیم میشود.
****
علی بن ابیطالب (ع) از شخصیتهای بزرگ تاریخ بشریت است. کمتر کسی در بین انسانها یافت میشود که مانند امیرالمؤمنین (ع)، دوست و دشمن بر بزرگی شخصیت او اعتراف کند.
این موضوع شناخت شخصیت والای حضرت را خصوصاً برای ما شیعیان ضروری مینماید. بهترین راه برای شناخت شخصیت افراد، خصوصاً آنهایی که در قدیم الایام میزیستهاند و دسترسی به خود ایشان میسر نیست، مطالعه آثار و گفتار و اندیشه آنهاست. از میان انبوه کلمات و سخنان منقول از امیرالمؤمنین (ع)، گلچینی از آنها در کتاب شریف نهجالبلاغه گردآوری شده است.
اما سؤالی که به ذهن انسان خطور میکند این است که چرا جامعه امروزی درباره عمل به سیره امیرالمؤمنین (ع) کارنامه روشنی ندارد؟
روشن و مبرهن است که بین آموزههای علوی و آنچه در عمل اتفاق میافتد، فاصله زیادی وجود دارد. در حالی که چنین مکتبی در اختیار ما وجود دارد، اما آثار آن در زندگی رواج ندارد! به نظر میرسد برای حضور عملی نهجالبلاغه در جامعه و زندگی افراد باید دو مطلب را مورد توجه قرار داد و از این دو راه به مقصود رسید.
راه اول مربوط به زمینههای فرهنگی است. ابتدا باید سعی کنیم تا این آموزهها در جامعه تبدیل به فرهنگ شود. با این که کم و بیش در جلسات مذهبی و در تریبون و رسانه از نهجالبلاغه و کلمات و سیره امیرالمؤمنین (ع) زیاد سخن گفته میشود، ولی این آموزهها به صورت فرهنگ در نیامده است! یکی از مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد این است که سیره حضرت، مصادره به مطلوب میشود. به گونهای که از سیره امام (ع) آنچه را که به نفع ما و توجیهگر عملکردمان باشد پیدا کرده و مورد استناد قرار میدهیم! و آنچه را که به نفع ما نیست و عملکردمان را توجیه نمیکند حذف میکنیم. مثلاً در زمینه فسادهای اقتصادی که در جامعه رخ میدهد، به جای پرداختن به ریشهها و عوامل این نوع مفاسد که سیره امیرالمؤمنین (ع) نیز چنین بوده است، دست به توجیه زده و گفته میشود از این نوع مفاسد در حکومت خودِ حضرت نیز بوده؟! در نتیجه اگر صدها جلسه گرد هم جمع شویم و از نهجالبلاغه سخن بگوییم، یک توجیه از این نوع مصادره به مطلوبها تمام نتیجه این جلسات را از بین میبرد. در واقع ارزش و اعتبار سخنان و کلام حضرت در نهجالبلاغه را از بین میبرد. متأسفانه درباره نهجالبلاغه و سیره امیرالمؤمنین (ع) هر کجا که بتوان به نفع خود استفاده کرد، آن را در بوق و کَرنا کرده و جار میزنیم. اما هر کجا که مطابق با شرایط و وضعیت و سلیقه ما نباشد، آن را بایگانی میکنیم! در حالی که باید با این آموزهها چنان رفتار کنیم تا در جامعه تبدیل به فرهنگ شده و همگان در عمل آن را پذیرا باشند.
راه دوم این است که به لحاظ حقوقی و مدنی نیز نهجالبلاغه در جامعه جاری و ساری شود.
«فرهنگ» شرط لازم برای تحقق این آموزهها در جامعه است، ولی شرط کافی نیست. جامعه باید به استناد قانون حرکت کند. پس این آموزهها باید شکل قانون پیدا کنند تا جامعه به آنها عمل کند. در حالی که امروزه مسیر تقنین و قانونگذاری با مسیر مبانی و سیره امیرالمؤمنین (ع) دو مسیر جداگانه و بیربط به یکدیگر هستند. در مجلس و در حین تصویب قوانین خبری از استناد به نهجالبلاغه و سیره امیرالمؤمنین (ع) نیست. مباحث مربوط به سیره امیرالمؤمنین (ع) تنها یک سری موضوعات فرهنگی و علمی هستند که عدهای علاقهمند درباره آن تحقیق و گفتگو میکنند! همین و بس! در حالی که نهجالبلاغه باید مبنای حکومت قرار بگیرد. این مهم هم تنها از این طریق حاصل میشود که نهجالبلاغه در شریان قانون جامعه وارد شود. امروزه در عمل چنین ورودی اتفاق نیفتاده است.
با این توضیحات ضروری به نظر میرسد که ما باید برگردیم. منظورِ سخن، مسئولین و حاکمان نیستند، که آنها حتماً باید برگردند. منظور خود مردم است. خودمان باید برگردیم. باید بررسی کنیم که هر کدام از ما در چه نسبتی با امیرالمؤمنین (ع) قرار داریم؟ هر کس در شعاع زندگی خودش به چه اندازه به امیرالمؤمنین (ع) تأسی دارد؟ هرکس به اندازه خودش چقدر با زهد، عدالت و عبادت علی (ع) مأنوس است؟