یک فنجان شعر
توی باغ کوچک خود پادشاهی میکنم
می روی و لشکری دل با تو راهی میکنم
دوستت دارم؟ ندارم! دوستت دارم ؟ ندا...
دوستت دارم ولی انکار گاهی میکنم
بوسه بر لب های تو یا بوسه بر پیشانیات؟
کودکی هستم که هر شب اشتباهی میکنم
با رقیبان در ستیزم با دل خود در نبرد
کهنه سربازم که جنگی با سپاهی میکنم
عشق وقتی نیست دنیا جز سرابی بیش نیست
عشق وقتی نیست احساس تباهی میکنم
عاشقت را دختر خان، با همین برنو بکش
من رعیت زاده ام هر دم گناهی می کنم
آه جيران! دختر زیبای ايل شاهسون
میروی بر پشت پاهایت نگاهی میکنم
نظر شما