تعداد بازدید: ۹۷
کد خبر: ۲۲۱۴۰
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰ - 2025 04 January
نویسنده : گلابتون

بی‌بی گفت:

- اووووف، یخ  زدم، یخ زدم... چقد سرده...

- کجا بودی بی‌بی؟  چیکار داری می‌کنی تو این سرما؟ حوض رو چرا رفتی پُرِ آب کردی؟

- ماخام اِسکی بازی کنم!

- اسکی بازی؟ کجا؟  

- تو هی حیاطو. فکراشم کردم. همیشه میگن بویه اَ بدترین امکانات بهترین استفاده رِ بکنی.

- الان شما چه امکاناتی دارین بی‌بی؟

- حوض!

- حوض؟

-‌ها دیه، حوض... آمار گرفتم‌ای روزا هوا خیلی سرده. اُووو حوضو که یخ بزنه، میشه بیری روش اسکی کنی.

- اسکی داری شما بی‌بی الان؟

به فکر فرو رفت...

- نه!

- خب. پس میخوای چیکار کنی؟

- حالا با اسکی نیرم. هیطو رو یخا خو میتونم سر بخورم.

- ینی چی بی‌بی؟ خطرناکه این کار.

- ایششش... مرده‌شور تو رِ بزنن که اصن اهل ریکسنیسی!  خطر چی‌چیه؟ من اَ هو بچگی عشق‌ای کارا بودم.
***
فرداصبح بی‌بی شال و کلاه کنان رفت توی حیاط.

- بی‌بی مطمئنی می‌خوای این کارو انجام بدی؟

- هااااااا...

- ولی بی‌بی یخ حوض نازکه‌ها، اونقدی ضخیم نیس که شما روش سر بخورین.

- نوچ، بچه که بودم سر می‌خوردم.

- بچگیات پونزه بیس کیلو بودی، هشتاد نود کیلو که نبودی بی‌بی...

- گم بوشو. ینی مِخی بیگی من سنگینم؟ مث تو دو پاره اُسوخون باشم خوبه؟

- اصلاً بحث این نیس بی‌بی.

- اصن من بحثی با تو ندرم گلابی، برو تو حرف مفت نزن...

***
ننهههههه گلاااااااااب... بیا که مُردم...

سرماخوری بی‌بی به کنار، دست و پایش بدجوری آسیب دیده. التماس دعا!

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها