هفته گذشته در خصوص تأثیر فیلترینگ بر اقتصاد ایران توسط مدیرمسئول سرمقالهای نوشته شد، اما این پدیده شوم که بر روی توسعه دیجیتال ایران سایه افکنده ابعاد بسیار وسیعی دارد که تاکنون بارها بدان پرداخته شده است.
محدودیت دسترسی به اطلاعات و منابع آزاد، کاهش آزادی بیان و محدود شدن فضای کسب و کارهای آنلاین جنبههای آشکار این ماجراست.
اما یکی از نقاط مهم و تاریک فیلترینگ مشکلات امنیتی است. برای مثال، وقتی مردم برای دسترسی به سایتهای مسدود شده از فیلترشکنها استفاده میکنند، اطلاعاتشان از طریق کانالهای ناامن عبور کرده و به راحتی در معرض خطر هک شدن یا دزدیده شدن اطلاعات شخصی قرار خواهد گرفت...
اغلب مردم برای رسیدن به اَپهای جهانی از کانالهای رمزگذارینشده یا سرورهای غیرمطمئن استفاده میکنند و در کمال ناباوری اطلاعات شخصی مثل رمز عبور یا دادههای بانکی ممکن است در حین استفاده از این ابزارها دزدیده شود.
علاوه بر این، برخی فیلترشکنها خودشان حاوی بدافزار یا جاسوسافزار است که میتواند دستگاه کاربر را آلوده کند و اطلاعات را به سرقت ببرد.
از سویی فراوانی فیلترشکنها سبب شده تا افراد کم سن و سال به سایتها پورن و غیراخلاقی به راحتی دسترسی داشته باشند که این مسئله باعث ناهنجاری و آسیبهای متعدد اجتماعی خواهد داشت.
در کل، فیلترینگ باعث میشود افراد برای دسترسی به محتوای موردنظرشان، امنیت سایبریشان را به خطر بیندازند.
اما آیا دولت هم در فیلترینگ ضرر میکند؟
بدون تردید پاسخ مثبت است.
اول از همه، اعتماد عمومی کاهش خواهد یافت. مردم وقتی حس کنند آزادیشان محدود شده یا اطلاعات سانسور میشود، اعتمادشان به دولت کمتر خواهد شد و نارضایتی اجتماعی افزایش پیدا میکند. همانگونه که مشاهده میکنیم نارضایتیها در این زمینه رو به افزایش است.
دوم: فیلترینگ میتواند اقتصاد دیجیتال کشور را مختل کند. کسبوکارهای آنلاین از بین رفته یا به خارج از کشور مهاجرت نمایند که به معنای کاهش درآمدهای مالیاتی برای دولت است. همچنین، سرمایهگذاران خارجی از سرمایهگذاری در کشور اجتناب میکنند، چون محیط را غیر قابل اعتماد میبینند.
سوم: فیلترینگ باعث افزایش هزینههای نظارت و اجرای محدودیتها میشود. دولت مجبور به صرف منابع زیادی برای کنترل اینترنت، بستن پلتفرمها و مقابله با ابزارهای دور زدن فیلترهاست. این هزینهها میتواند صرف توسعه زیرساختها یا خدمات بهتر شود.
دولت با فیلترینگ تصویر منفی در جامعه جهانی از خودش ارائه میدهد. این امر به انزوای سیاسی و کاهش روابط دیپلماتیک منجر خواهد شد.
فیلترینگ حتی از نظر امنیتی هم میتواند به ضرر دولت تمام شود. وقتی مردم به فیلترشکنها و ابزارهای دور زدن فیلتر روی میآورند، این باعث میشود کنترل دولت بر جریان اطلاعات کاهش پیدا کند. دادهها از کانالهای خارجی عبور میکند و دولت عملاً نمیتواند نظارت مؤثری روی آنها داشته باشد.
علاوه بر این، فیلترینگ میتواند باعث تقویت فعالیتهای سایبری غیرقانونی شود. گروههای خرابکار از محدودیتهای ایجاد شده برای پنهان کردن فعالیتهای خودشان استفاده میکنند، چون دولت بیشترِ تمرکزش را روی کنترل اطلاعات عمومی گذاشته و نظارت روی عملکرد آنها عملاً کاهش مییابد.
راهکار دولت به غیر از فیلترینگ چیست؟
به جای فیلترینگ، دولت میتواند از روشهای سازندهتری استفاده کند که هم آزادی مردم حفظ شود و هم نگرانیهای امنیتی مدیریت گردد. مثلاً:
اول، آموزش سواد رسانهای است که میتواند کمک کننده باشد. وقتی مردم بلد باشند چطور اطلاعات معتبر را از جعلی تشخیص دهند یا محتوای نامناسب را مدیریت کنند، نیازی به محدودیت گسترده نیست.
دوم، قوانین شفاف و مشخص برای مدیریت محتوا به جای فیلتر گسترده کارساز خواهد بود. بهجای مسدود کردن کامل پلتفرمها، میشود محتواهای خلاف قانون را هدف گرفت و با متخلفان برخورد قانونی کرد همانگونه که در حال حاضر هم مشاهده میکنیم که برخی پیجهای اینستاگرامی توسط پلیس مسدود میشود.
سوم، توسعه پلتفرمهای داخلی به شرط کارآمدی، جذابیت و رقابتی نه تحمیلی کمک کننده خواهد بود. اگر مردم احساس کنند خدمات داخلی جایگزینهای بهتری دارند، خودشان بهسمت آنها کشیده میشوند. دقت کنیم اجبار جواب نداده و نخواهد داد.
چهارم، تقویت همکاری با پلتفرمهای جهانی. بهجای فیلتر کردن، میشود از آنها درخواست کرد تا محتوای خلاف قانون را مدیریت کنند. هر چند اینجا تعامل جهانی و دیپلماتیک حرف اول را میزند تا تهدید.
این روشها نهتنها به کاهش تنش کمک میکند، بلکه محیطی سالمتر و مطمئنتر برای استفاده از اینترنت ایجاد خواهد کرد.