تعداد بازدید: ۲۵۶
کد خبر: ۲۱۵۹۶
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۸:۱۳ - 2024 26 October
گفتگو با اولین رئیس تربیت بدنی نی‌ریز پس از انقلاب
اولین رئیس تربیت بدنی نی‌ریز در سال‌های پس از انقلاب است و حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.
author
روزنامه نگار: محمدصادق رجبی

محمداسماعیل داودی مدتهاست که از نی‌ریز رفته و ساکن شیراز است، اما در مدت حضورش در تربیت‌بدنی نی‌ریز که مصادف با دوران جنگ بود، کار‌های زیادی برای ورزش نی‌ریز انجام داد.

به مناسبت هفته تربیت‌بدنی و ورزش از او دعوت کردیم و در دفتر نشریه نی‌ریزان فارس با او به گفتگو نشستیم.  
*****
زاده دی ۱۳۳۴ در محله بازار نی‌ریز معروف به سر زیرکوه است. پدرش ژاندارم، مادرش خانه‌دار و پدربزرگ مادری‌اش اولین رئیس ثبت احوال نی‌ریز و استهبان بود.  

از همان دوران کودکی اگر موقعیتی پیش می‌آمد با بچه‌های محل به پشت باغی که کنار محله‌اشان بود می‌رفتند و والیبال بازی می‌کردند.

در مدارس فرهمندی و شعله و  احمد درس خواند.

سال ۵۶ پس از ترخیص از سربازی در سازمان آب منطقه‌ای شیراز مشغول به کار شد و بعد از چند ماه برای تربیت‌بدنی امتحان داد و در دانشسرای تربیت معلم به عنوان نفر اول سهمیه نی‌ریز پذیرفته و به همراه سه نفر دیگر در سال ۵۹ در آموزش و پرورش نی‌ریز مشغول کار شد.

از اینجا  دوره جدیدی از زندگی‌اش رقم خورد و تا بازنشستگی در نی‌ریز، فسا و مرودشت رئیس تربیت‌بدنی بود.

- چگونه رئیس تربیت بدنی شدید؟

تیرماه سال ۶۰ تعدادی از دوستان به در منزل‌مان آمدند و گفتند سه کارشناس از استانداری آمده‌اند تا رؤسای ادارات را انتخاب کنند تا اینکه سرانجام به گواه معتمدین محل، پیشکسوتان ورزشی، امام جمعه فقید زنده‌یاد آیت‌اله سید محمد فقیه، زنده‌یاد آیت‌اله سید فخرالدین فال‌اسیری و... از بین سه گزینه من، رضا مسلمان‌حقیقی و علی احصایی، من به عنوان رئیس تربیت‌بدنی نی‌ریز انتخاب شدم، و همین بود که من اولین رئیس تربیت بدنی پس از انقلاب در نی‌ریز بودم. رضا مسلمان‌حقیقی نیز به عنوان معاون من انتخاب شد. البته اولین رئیس تربیت‌بدنی نی‌ریز آقای میرسپاسی و پس از آن آقای محرابی در سال‌های قبل از انقلاب بودند.

 - اداره تربیت بدنی نی‌ریز در آن زمان چه شرایطی داشت؟

زمانی که من به اداره آمدم، در جریان انقلاب چند اداره در نی‌ریز به آتش کشیده شده بود که اداره تربیت بدنی، یکی از این ادارات بود. آن روزها، اداره هیچ امکاناتی نداشت. آقای جلالی کارمند مالی اداره و آقای شامیری خدمتگزار اداره بودند و آقای نصراله رشیدپور نیز بعداً به جمع ما اضافه شد.

آن زمان به دنبال مکانی برای اداره بودیم که  طبقه بالایی منزل زنده‌یاد حاج غلامحسین هاشم‌نیا جنب بانک سپه مرکزی را  اجاره کردیم و چند میز و صندلی به ما دادند تا اداره را آنجا راه‌اندازی کنیم.  

آن زمان ورزش نی‌ریز هیچ جایگاهی نداشت و تنها استادیوم فعلی موجود بود که به آن میدان طیاره می‌گفتند. زمانی که من به تربیت‌بدنی آمدم هیچ اطلاعی از سیستم اداری نداشتم.  

در استادیوم چند سالی شالوده سالن شماره یک را زده بودند و تنها یک سوله بود که با پیگیری‌های ما ظرف یک سال سالن آماده و استفاده شد که اولین سالن استاندارد ورزش فارس به حساب می‌آمد. شیراز یک سالن داشت که آن  هم استاندارد نبود. سال ۶۲ سالن را تحویل گرفتیم و هرچند هنوز کار‌های جانبی فراوانی داشت، به خاطر استقبال و اشتیاق بچه‌ها قبل از انجام کار‌های جانبی، بچه‌ها از این سالن استفاده کردند.

ناگفته نماند برای حضور خانم‌ها در این سالن کمی مشکل داشتیم. راه دور بود و وسیله‌ی رفت و آمد آنچنانی هم وجود نداشت، اما با این وجود سه جلسه برای استفاده خانم‌ها گذاشته بودیم.  

پس از آن تصمیم گرفتیم اداره به محیط ورزشی نزدیک باشد. از این رو یکی دو تا از اتاق‌های سالن را که به عنوان رختکن و... استفاده می‌شد‌تر و تمیز کردیم و به استادیوم آمدیم.  

با توجه به امکاناتی که داشتیم سعی کردیم کمبود‌های بچه‌ها را رفع و ورزش شهرستان را محله‌ای و رقابتی کنیم. چون آن زمان محله‌های نی‌ریز مانند آبادزردشت، کیان، سادات و... برای خودشان یک سری تیم‌های ورزشی داشتند. این کار جواب داد و در این میان حضور مردم هم عالی بود. زمانی که بین دبیرستان احمد و شعله مسابقه‌ای برگزار می‌شد، تمام مدارس و حتی قسمتی از شهر تعطیل می‌شد و جمعیت زیادی برای تماشای مسابقه می‌آمدند.

تعداد ورزشکاران علاقه‌مند به فوتبال خیلی زیاد بود و تنها یک زمین خاکی در استادیوم وجود داشت که همیشه ورزشکاران بعد از بازی در این زمین با دست و پا و زانوی زخمی به خانه برمی‌گشتند. متأسفانه دوران جنگ بود و اعتبارات بسیار محدود. مسئولان هم تمام هم‌و غم‌شان جنگ بود. اما با وجود کمبود‌های مالی سعی می‌کردیم بچه‌ها ناامید نشوند.
 
آن زمان کار‌های عمرانی زیر نظر استانداری بود و اعتبارات عمرانی را از طریق استانداری می‌دادند. آقایی در استانداری بود به نام میرحسینی که از ایشان دعوت کردیم به نی‌ریز بیاید و زمین خاکی را از نزدیک ببیند.
ایشان استقبال بچه‌ها از زمین خاکی را دید و خیلی تحت‌تأثیر قرار گرفت و سال ۶۲ اعتباراتی برای زمین چمن داد.

مسئولان آن زمان، دید خوبی به زمین چمن نداشتند و چمن را یک امکان تزئینی می‌دیدند و از این نظر بذر چمن در ایران خیلی کم بود و به آن خیلی اهمیت داده نمی‌شد. همان موقع آقای میرحسینی به ما گفتند اگر بتوانید تخم چمن برزیلی تهیه کنید خیلی خوب است. ما راه‌های زیادی برای تهیه آن رفتیم تا اینکه از یکی از ورزشکاران آبادزردشت به نام زنده‌یاد علی زردشت که به ورزش علاقه زیادی داشت، خواستیم که از طریق برادرش که در کویت کار می‌کرد برای ما بذر چمن وارد کند. ایشان این کار را برای ما انجام داد.  

سپس آقای میرحسینی که کارشناس خبره‌ای بود گفت باید برای چمن چاه آب حفر کنید. ما مجوز چاه نیمه‌عمیق گرفتیم و، چون آن موقع دستگاه چاه زنی نبود توسط دو تن از بهترین مقنی‌های شهر چاهی را حفر کردیم. سپس آقای میرحسینی به ما گفتند اگر بتوانید برای زمین کود اسب فراهم کنید خیلی بهتر است. ما از آقای هنرپرور که رئیس تربیت بدنی استان بود خواستیم تا از باشگاه‌های شیراز که محل تربیت اسب بود برای ما کود اسب تهیه کند و از همان جا دو کامیون کود اسب آوردیم.  

پاییز همان سال آقای میرحسینی، مهندسی را که تخصص فضای سبز داشت از شیراز برای کاشت چمن به نی‌ریز فرستاد. ایشان نزدیک به یک هفته مهمان خصوصی من و در خانه من بود. آن موقع ماشینی هم نبود و من یادم هست صبح‌ها با مهندس با موتور از خانه به اداره و سر زمین چمن می‌رفتیم و دوباره با موتور برمی‌گشتیم. ما زیر نظر ایشان، کار‌های چمن را انجام دادیم و در این بین خود جوانان و ورزشکاران هم خیلی کمک می‌کردند.  

اولین سالن ورزشی استاندارد فارس را در نی‌ریز ساختیم
چند روزی گذشت و همه منتظر سبزشدن چمن بودیم که طوفان شدیدی آمد و همه‌ی بذر‌ها را به این طرف و آن طرف برد. ما واقعاً ناامید شده بودیم. به مهندس فضای سبز زنگ زدیم و وضعیت را گفتیم که ایشان هم خیلی ناراحت شد و گفت فعلاً همین را آب بدهید. ما زمین را آب دادیم، اما بعد از سبز شدن چمن‌ها دیدیم برخی از جا‌های زمین به اصطلاح کچل شده و چمن نروییده. برای این کار کارگرانی به اطراف باغ‌ها بردیم و چمن اطراف باغ‌ها را به صورت تخته درآوردیم و در محل‌های زمین که چمن نداشت، قرار دادیم که اتفاقاً بسیار هم عالی شد.  

برای دستگاه چمن‌زنی هم پول نداشتیم که باز زنده‌یاد علی زردشت پول آن را به ما داد. در ادامه برای استادیوم دیوار گذاشتیم و سکو‌های جایگاه تماشاچی را ساختیم.

همانطور که گفتم آن زمان تربیت بدنی تنها یک موتور داشت که دست مستخدم بود. سال ۶۵ آقای سازگارنژاد مدیر تربیت‌بدنی استان به نی‌ریز آمد و وقتی پیشرفت کار ما نسبت به شهر‌های دیگر را دید، مبلغی به ما داد تا یک پیکان بخریم.  

اما دیدیم که یکی از مشکلات تیم‌های ما نبود وسیله نقیله است. به همین دلیل به کمک آقای حاج علی‌اکبر همتایی که آن زمان نماینده نی‌ریز بود، تقاضای مینی‌بوس کردیم تا بچه‌ها بتوانند راحت برای مسابقات به شهر‌های دیگر اعزام شوند و به نوعی اولین اداره تربیت بدنی  فارس که برای ورزشکاران مینی‌بوس خرید ما بودیم.

ادامه دارد

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها