
امیرحسین خالقی، استاد دانشگاه، نوشت:
ناپلئون گفته چین اژدهای خفته است و وای به روزی که بیدار شود که آن وقت جهان را به لرزه در میآورد!
در یک نوشته جالب فارن افرز میخوانیم چین با یک بحران اقتصادی روبروست که پس از پایان دوران کرونا و «کوید صفر» شدت گرفته است؛ چینیها نتوانستهاند با همان فرمان قبل اقتصادشان را بزرگ کنند، اعتماد مصرف کنندگان کمتر شده است و چنانکه باید خرج و سرمایه گذاری نمیکنند.
اهل فن از چند عامل اصلی برای رکود اقتصادی چین نام میبرند: از بحران مستغلات و تغییرات جمعیتی گرفته تا اقتدارگرایی دولت و حزب کمونیست، اما امالمصائب اقتصاد چین چیزی نیست جز مازاد تولید.
منطق استراتژی صنعتی چینیها در این سالها تأکید بر تولید بیشتر و بیشتر بوده است و سرمایهگذاری بیش از اندازه در تولید در بخشهای مختلف باعث شده آنقدر محصولات مختلف شوند که دیگر عرضه از تقاضای داخلی و بینالمللی هم فراتر رفته است. پمپاژ یارانههای دولتی با توجیهات سیاسی به تکثیر «شرکتهای زامبی» انجامیده است؛ شرکتهایی که از منظر منطق بازار باید تعطیل شوند چرا که سود کافی نمیسازند ولی همچنان سرپا میمانند و بر مصیبت ظرفیت مازاد میافزایند.
پیامدهای این تأکید ریشهدار بر تولید صنعتی این بوده که مصرف خانوار به شکل متناسب رشد نکرده و با توجه به نااطمینانیهای موجود اعتماد مصرف کنندگان کاهش یافته است. این البته چیز غریبی نیست بنا به دلایل ایدئولوژیک از همان چند دهه پیش سیاستگذاران چینی «مصرف» را عملی فردگرایانه میدانستند و با بدبینی به آن مینگریستند؛ تأمین مالی به طور عمده بر روی تولید در حوزههای خاص متمرکز است و در حوزههایی نظیر بهداشت و آموزش که شاید برای مصرف کنندگان جذابتر باشند نیاز به سرمایه گذاریهای بیشتری وجود دارد.
چین شاید غول زیرساخت جهان باشد که در صورت ادامه میتواند کار را بهبود بخشد ولی با همه اینها حضور پررنگ دولت و رقابتهای سیاسی آتی چالشهای مهمی هستند. رقابت مخرب حکومتهای محلی برای تحقق اهداف باعث شده وضعیت بدتر شود، انبوه بدهی و البته دوباره کاریهایی که عمدتاً اهداف نمایشی دارند به معضلی جدی بدل شده که نمونهای از آنها را در بحران مستغلات اخیر دیدیم. طبیعی است که فساد افسارگسیخته هم بخشی از کار باشد.
اما ماجرا ابعاد بینالمللی هم دارد. چین باید برای جذب این مازاد به صادرات گسترده جهانی رو بیاورد و این باعث تاترازی تجاری گسترده آن با دیگر کشورها شده است. کالای ارزان به معنای فشار شدید بر تولیدکنندگان دیگر کشورها به ویژه در حوزههایی نظیر فولاد و خودروهای الکتریکی است که تعطیلی کسب و کارها و افزایش بیکاری از پیامدهای آن است. رقابتهای سیاسی تنشهای ژئوپلیتیک هم جریان آزاد اقتصاد را مختل میکند و زنجیره تأمین جهانی را آسیبپذیر میسازد پیامد طبیعی آن است که البته به زیان همه است!
نکته مهم در رقابت قدرتهای بزرگ شاید این باشد که منزوی کردن چین و دور کردنش از مناسبات اقتصادی گسترده با دنیا لزوماً بهترین سیاست نیست! از جنبه اقتصادی که بگذریم، وقتی چین در بازی اقتصاد جهانی باشد از منظر سیاسی هم شاید بهتر بتوان آن را مهار کرد و همچنان اهرمی برای اثرگذاری بر آن وجود دارد. خلاصه خوابیدن اژدها هم مصائب خودش را دارد، الله اعلم.
منبع:
کانال تلگرام مطالعات راهبردی آمریکا