
«یک سرمشق پایداری و توانایی»
در سال ۱۲۵۳ میلادی منکوقاآن ارشد خانواده چنگیزیان و فرمانروای مغولستان برلیقی (فرمانی) به برادر خود هلاکوخان داد که به موجب آن میبایستی هلاکوخان با ارتش نیرومندی روی به آسیای جنوب باختری نهد و هر اندازه که میتواند ممالک را به تصرف خود در آورده برای خویشتن و پسرانش نگاه دارد.
بدین ترتیب کشور ایران که اندکی قبل یعنی از سال ۱۲۱۸ میلادی تا سال ۱۲۲۱ نیز پایمال سم ستوران سربازان چنگیز شده بود دوباره متحمل صدمات و بلایای ارتش هلاکوخان گردید.
هلاکوخان با مهندسین چینی که اجیر کرده و آتشاندازهای نفتی که لشگریان خود را با آن مجهز نموده بود و با کمک سوار نظام ترک و متحدین ارمنی خود چنان ارتش نیرومندی تشکیل داد که همه سلاطین و امرای ممالک اسلامیاز مقابل او فرار کردند. هیچ عایق و مانعی در راه پیشرفت او پیدا نشد.
ترکهای خوارزمیکه در اراضی اطراف بحر خزر سکونت داشتند از وطن خویش مهاجرت کردند و بسیاری از آنان به مصر رفتند و همینها اولین مملوکهای معروف مصر شدند که مدتها بر آن خطه فرمانروایی میکردند. ترکهای مقتدر سلجوقی نیز به همین قسم در مقابل هجوم مغولها فرار کردند و به اراضی مرتفع روم که اکنون آسیای صغیر نام دارد پناه بردند.
شهر عظیم بغداد ویران گردید و ۲۰ هزار تن از اهالی آن به قتل رسیدند و عمارات آن طعمه حریق شد. از این تاریخ به بعد دیگر هیچگاه بغداد مرکز فرهنگی و سیاسی عالم اسلام نگردید.
ولی در همین سالهای وحشتزا ملت ایران بر خلاف مملوکها و سلجوقیها موطن خویش را ترک نکرد و به خاک بیگانه پناه نبرد. ایرانیها با وجود همه صدماتی که بر اثر ۳۵ سال جنگ مهیب متحمل شده بودند تمدن خود را همچنان زنده نگاه داشتند و بر روی خرابههای نیشابور و هرات و ری گلستانها و بوستانهای تازهای ایجاد کردند.
تمدن نیرومند عهد پر افتخار ساسانی باقی ماند و به کشور مصیبتزده عراق که در زیر چکمه وحشیهای مغولی رمقی برایش نمانده بود کمکهای شایانی کرد. بدین ترتیب ایران مرکز امپراطوری جدید مغول در جنوب باختری آسیا گشت. دانشمندان ایرانی خدمات بزرگی به سلاطین مغول کردند و از جمله خواجه نصیرالدین طوسی که وزیر هلاکوخان بود قسمت عمده کتابهای کتابخانه بغداد را از نهب و غارت نجات داد.
رصدخانه بزرگی برای دربار هلاکوخان ساخته شد و تاریخنویسان ایرانی تاریخ این سالها را نوشتند و ضبط کردند و به همین جهت است که اکنون مطالعه و تحقیق در تاریخ آن زمان برای ما آسان میباشد. عطاءالدین ملک ملقب به جوینی در سال ۱۲۹۰ میلادی کتاب تاریخ جهانگشا را به رشته تحریر در آورد و یکی از پزشکهای عالیمقدار همدان موسوم به رشیدالدین، تاریخ بزرگ عالم را که موسوم به جامع التواریخ است تألیف نمود.
این دانشمندان و نظایر آنان در دربار جدید مغولها در تبریز نفوذ داشتند و توانستند اخلاف هلاکوخان را به روشهای بهتری برای حکومت هدایت کنند. در سال ۱۲۵۳ میلادی هلاکوخان از آسیای مرکزی بیرون آمده بود تا یاسای چنگیری را از سمرقند تا مصر مُطاع ومجرى سازد.
اخلاف هلاکوخان به جای اینکه این نقشه را پیروی کنند و ادامه دهند، حکومت خود را بر اصل انساندوستی و اغماض و نیکوکاری ایرانیان قرار دادند. سدهای جدید آب ساخته شد و راهها و جادهها معمور گشت و دادگاههایی مجزی از دادگاههای نظامیو لشکری ایجاد شد. غازانخان که دو نسل پس از هلاکو خان به مقام ایلخانی رسید، مذهب تشیع را اختیار کرد و پادشاهی روشنفکر و فرهنگدوست گشت.
در زمان سلطنت غازانخان رومیها و مصریها به مرکز جدید تمدن که ایران بود، نزدیک شدند و از علوم و ادبیات آن بهرهور گشتند. در همین زمان بود که مثنوى بزرگ جلالالدین رومینوشته شد و مقدمات ظهور حافظ فراهم گشت. به جای یاسای چنگیزی فرهنگ و تمدن ایران از سمرقند تا مصر رواج یافت، همچنانکه در گذشته رواج داشت و همچنانکه در آینده نیز رواج خواهد یافت.
پی نوشت ها:
*- هارولد آلبرت لمب (Harold Albert Lamb) (زاده ۱۸۹۲ - درگذشته ۱۹۶۲) تاریخدان (نه تاریخنویس)، رماننویس، داستانکوتاهنویس و فیلمنامهنویس آمریکایی بود. لمب در آلپاین نیوجرسی به دنیا آمد. وی پس از تحصیلات دانشگاهی، وارد ارتش شد و چند سالی نیز در جریان جنگ جهانی دوم، در ارتش فعالیت کرد. هارولد لمب علاوه بر زبان انگلیسی، به زبانهای عربی و چینی نیز مسلط بود و با مسافرت به چین، ایران، روسیه و منطقه خاورمیانه، ماهها در این ممالک به تحقیق و مطالعه تاریخی و ادبی پرداخت.
وی به دانشمندان، شاعران و سخنسرایان ایران علاقه فراوان داشت و قسمتی از عمر خود را به مطالعه درباره تاریخ ایران و زندگینامه شعرا و نویسندگان ایران صرف کرد. او عضو انجمن روابط آمریکا و آسیا و اتحادیه نویسندگان آمریکایی و عضو انجمن ملی خاورمیانه بود.
از هارولد لمب رمانهای متعددی درباره تاریخ و شخصیتهای ایران برجای مانده که کوروش کبیر، حکیم عمرخیام، زندگینامه امیرتیمور، چنگیزخان، اسکندر مقدونی و صلیبیها از آن جمله است.
هارولد لمب در نهم آوریل ۱۹۶۲ در ۷۰ سالگی درگذشت.
منبع:
پایگاه خبری عصر ایران به نقل از:
روزنامه کیهان، سال دوم، شماره ۲۹۸، ۱۰ شهریور ۱۳۲۲