تعداد بازدید: ۳۵
کد خبر: ۲۱۳۵۶
تاریخ انتشار: ۰۷ مهر ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰ - 2024 28 September
نویسنده : محمود فاضلی بیرجندی

در شاهنامه، قدیم­‌ترین سخن از پزشکی در داستان پادشاهی جمشید آمده.  

به فرموده فردوسی کسی که پزشکی را بنیاد نهاده همانا پادشاه ایران است. اوست که پزشکی و راه درمان هر درد را پیدا کرده و درِ تندرستی و راهِ گزند را شناخته و به مردم شناسانده است.
این ارج و جای والا و دیرینه شاه و شاهنشاهی در ایران را می­‌رساند.

پس در داستان گرفتاری ضحاک به ماران، نام پزشکان آمده است.  

پزشکان فرزانه در پیشگاه ضحاک گرد آمده­‌اند و هر کس دانش خویش را به کار می­‌بندد تا آن درد شگرف را درمان کنند و کس نمی‌تواند چاره­‌ای کند.  

در این هنگام، باز ابلیس در لباس پزشک نزد ضحّاک می‌رود:

به سان پزشکی، پس ابلیس، تفت
به فرزانگی، نزد ضحّاک رفت

بدو گفت کین بودنی کار بود
بمان تا چه گردد نیاید دَرود

خورش ساز و آرامشان ده به خَورد
نشاید جز این چاره‌ای نیز کرد

بجز مغز مردم مده‌شان خورش
مگر خود بمیرند از این پرورش

دیگر جا که شاهنامه یاد پزشک کرده در داستان هفت خان رستم است.  

پزشکی فرزانه به رستم می­‌آموزد که اگر جگر دیو سپید را از کالبدش بیرون کشد و سه قطره از خون جگرش (ویتامین A؟) را در چشم شاه کاووس و ایرانیان بندی دیو بچکاند همه بینایی خویش را بازخواهند یافت.

جای درنگ دارد که فردوسی، پزشک را به صفت فرزانه یاد کرده. فرزانگی، همان حکمت است.

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها