گابریل گارسیا مارکز نویسنده کلمبیایی و صاحب رمان شهیر «صد سال تنهایی» و برنده نوبل ادبیات ۱۹۸۲، تجربیاتش از زندگی را در ۱۴ جمله خلاصه میکند. بنیاد نوبل از او به عنوان شعبده باز کلام و بصیرت یاد میکند.
۱- در ۲۰ سالگی فهمیدم کار خلاف فایدهای ندارد حتی اگر با مهارت زیاد انجام شود.
۲- در ۲۵ سالگی فهمیدم که یک نوزاد مادر را از داشتن یک روز ۸ ساعته و پدر را از داشتن یک شب ۸ ساعته محروم میکند.
۳- در ۳۰ سالگی فهمیدم که قدرت برای مردان عین جذابیت و جذابیت برای زنان عین قدرت است.
۴- در ۳۵ سالگی فهمیدم که آینده چیزی نیست که انسان آن را به ارث ببرد بلکه چیزی است که خودش آن را میسازد.
۵- در ۴۰ سالگی فهمیدم که موفقیت یعنی به دست آوردن چیزهایی که دوست داری در حالی که خوشبختی یعنی دوست داشتن تمام چیزهایی که داری.
۶- در ۴۵ سالگی فهمیدم که ۱۰ درصد زندگی چیزهایی است که اتفاق میافتد و ۹۰ درصد باقی زندگی واکنشهای ما نسبت به آن چیزهاست.
۷- در ۵۰ سالگی فهمیدم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب.
۸- در ۵۵ سالگی فهمیدم که بهترین دوست انسان کتاب و پیروی کورکورانه بدترین دشمن انسان است.
۹- در ۶۰ سالگی فهمیدم که بدون عشق میتوان ایثار کرد، اما بدون ایثار هرگز نمیتوان عشق ورزید.
۱۰- در ۷۰ سالگی فهمیدم که دوست واقعی تو کسی است که دستان تو را بگیرد، اما قلب تو را لمس کند.
۱۱- در ۷۵ سالگی فهمیدم فرو افتادن در برابر خداوند تنها راه برخاستن در برابر روزگار است.
۱۲- در ۸۰ سالگی فهمیدم که مأموریت ما در زندگی بی مشکل زیستن نیست بلکه با انگیزه زیستن است.
۱۳- در ۸۲ سالگی فهمیدم که اگر تو از کسی متنفر هستی در واقع از قسمتی از خودت در او متنفری. چرا؟ چون اگر چیزی به تو مربوط نباشد اساساً نباید افکار تو را به خود مشغول کند.
۱۴- در ۸۵ سالگی فهمیدم که به بزرگی آرزوها نباید اندیشید بلکه به بزرگی آن کسی باید اندیشید که میتواند این آرزوها را برآورده کند.
به پایگاه خبری - تحلیلی هورگان خوش آمدید... هورگان یعنی محل زایش خورشید