تعداد بازدید: ۱۴۹۶
کد خبر: ۱۹۷۹
تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۲:۱۳ - 2017 01 May

در یکی دیگر از جلساتی که هر جمعه با جمعی از نویسندگان بی‌نظیر و نیست در جهان صفحه ١+١٢شهر هرت داریم، هرکدام به نوبت به طرح مسائل و مشکلات شهر و راهکارهای حل آنها پرداختیم و سخنوری و شیرین‌زبانی کردیم تا نوبت رسید به گلابتون نویسنده طناز و بی‌نظیر صفحه بین‌المللی شهر هرت!!!


گلابتون در حالی که با سرفه‌ای سعی کرد صدایش را بازتر و رساتر کند در حالی که هر دو دستش را به صورت پرانتزی به دو طرف میز جلویش تکیه داده بود با ژستی که معمولاً رییس‌جمهورهای بی‌تربیت کشورهای اونور آب به خود می‌گیرند با صدای بلند شروع به سخنرانی کرد! هنگام صحبت جوری به ما نگاه می‌کرد و در چشمهایمان زل می‌زد که همگی احساس می‌کردیم سفیر و نماینده‌ای از یکی از ژورنال‌ها و مطبوعه‌های جهانی هستیم! گلابتون در حالی که دستهایش را در هوا پر می‌داد با صدای بلند گفت: من گلابتون از این تریبون هفتگی به همه دنیا اعلام می‌کنم به ترامپ با این موهای کاکل‌ذرتی‌اش محل نگذارند و او را تنها بگذارند! اصلاً تمام مردم دنیا پولهای خودشان را از بانکهای آمریکا بردارند تا ترامپ جلز جلز بزنه!!! من نمی‌دانم بعدش آن پولها را کجا بگذارند فقط بردارند!!! من به عنوان گلابتون صفحه شهر هرت به تمام مردم دنیا اعلام می‌کنم که به تمام مطبوعه‌های دروغگوی دنیا پشت کنند و فقط صفحه شهر هرت را بخوانند! ما هستیم که با درایت می‌توانیم تمام مشکلات جهان را حل و فصل کنیم و با قلم جادویی خود همه خواستهای مردم جهان را با طنازی به گوش جهانیان برسانیم!


داشتم با خودم فکر می‌کردم آخر در این اتاق ٤×٣ که هر جمعه ما جلسه می‌گذاریم چگونه گلابتون توقع دارد تمام دنیا صدایش را بشنوند و در حالی که فارسی صحبت می‌کند دنیا متوجه صحبتهایش بشود!!! اصلاً بر فرض محال اگر سخنرانی گلابتون از یکی از تلویزیونها یا رایوهای بین‌المللی پخش هم می‌شد کدام اروپایی یا آمریکایی در این لحظه سخنرانی او را گوش می‌داد؟! اصلاً چرا باید به سخنرانی‌های ما در این فضای کوچک و خودمانی گوش دهند!!! چرا گلابتون فکر می‌کند تمام دنیا چشم به دفتر ٤×٣ ما دوخته‌اند تا ما برایشان تصمیم بگیریم و دنیایشان را اداره کنیم؟! با خودم گفتم حقش است گلابتون را مجبور کنیم چند بار تند تند و پشت سر هم بگوید دونالد ترامپ تا دیگر اینقدر خود شیفتگی نکند!!! با همین افکار ناخواسته لبخندی هم بر لبهایم نشسته بود که بغل دستی‌ام یه سوکولی بر شانه‌ام زد و گفت: غریب آشنا! ببم نوبت شماست!


خودم را جمع و جور کردم و نفس عمیقی کشیدم و در حالی که نمی‌توانستم لبخند خودم را کنترل کنم گفتم: ضمن تشکر از افاضات کوبنده و جهانی گلابتون، می‌خواستم بپرسم از لحظه تحویل سال چند خروس به نیت سال خروس در ورودی‌های شهرستان نصب شده است. سؤالی که ذهن من را به خودش مشغول کرده این است که اگر سال آینده سال بز یا زبانم لال سال میمون یا زبانم خیلی لال‌تر سال خوک بود، باید چه کنیم؟!!! و اینکه بعد از زدن بنزین از پمپ آقای فرامرزیان، چرا اتوبان تازه تأسیس جلوی پمپ‌بنزین بریدگی ندارد و ما باید تا نزدیکی‌های لای‌رز برای دور زدن برویم؟!!! 


مسئول جلسه نگاه عاقل اندر سفیهی در من انداخت و ختم جلسه را اعلام کرد!!! فکر کنم سخنرانی من بین‌المللی نبود!!!


قربانتان غریب آشنا

 


نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها