انتشارات: چشمه / ۹۰ صفحه
داستان کتاب چهل سالگی دربارهی زنی به نام آلاله است که در مرز چهل سالگی قرار گرفته و دچار دگرگونی شده.
او همراه با همسری بسیار منطقی و دختری شاد زندگی میکند و زندگی آرام و شغل مناسبی دارد.
آلاله مسئول کنسرتگذاری در تالاری بزرگ است و رهبر یکی از کنسرتها قرار است که از اروپا به ایران بیاید و او متوجه میشود که آن فرد کسی نیست جز عشق دوران جوانیاش.
آلاله شوکه میشود.
کتاب چهل سالگی، درباره عشق، جوانی، خانواده و موسیقی، و روایتگر حسرتهای زندگی یک زن چهل ساله است.
چهل سالگی مخاطب را با عاشقانههای زنی چهل ساله آشنا میکند و از حسرتهای زنی متأهل میگوید.
روایت زندهشدن خاطراتی خوب که در مواجهه با واقعیت حال، به کابوسهای زندگی تبدیل میشوند.
سرخوردگیهای اجتماعی امروز آلاله با داستان دلدادگی دیروزش گره میخورد.
ناهید طباطبایی در این زمان توانسته به صورت ماهرانه دلنگرانیها، سرخوردگیها و روال طبیعی زندگی زنی امروزی و نسبتاً خوشبخت را به تصویر بکشد.
توصیفات زیبا از حالات شخصیت اول داستان، شخصیتپردازی خوب افراد مختلف داستان، و اشارههایی به وضع جامعه در سالهای دههی هفتاد از نکات قوت این اثر است.
این کتاب تاکنون چندین بار تجدیدچاپ شده است.
گزیدهای از متن کتاب: آدم وقتی جوان است به پیری جور دیگری فکر میکند.
فکر میکند پیری یک حالت عجیب و غریبی است که به اندازه صدها کیلومتر و صدها سال از آدم دور است.
ما وقتی به آن میرسد میبیند هنوز همان دختر ۱۵ ساله است که موهایش سفید شده، دور چشمهایش چین افتاده، پاهایش ضعف میرود و دیگر نمیتواند پلهها را سه تا یکی کند؛ و از همه بدتر بار خاطرههاست که روی دوش آدم سنگینی میکند.