واصف باختری زاده ۲۴ اسفند ۱۳۲۱ خورشیدی در مزارشریف بلخ، از شاعران فارسیزبان بنام افغانستان.
در سال ۱۳۴۵ کارشناسیزبان و ادبیات فارسی دری را از دانشگاه کابل گرفت و مدتی ویراستار کتابهای درسی وزارت تعلیم و تربیت بود.
در سال ۱۳۵۳ برای ادامهتحصیل در رشته آموزشوپرورش به دانشگاه کلمبیای شهر نیویورک رفت و در سال ۱۳۵۴ گواهینامه ماستری (کارشناسی ارشد) به دست آورد.
پس از بازگشت به افغانستان تا سال ۱۳۵۷ به کار در وزارت تعلیم و تربیت ادامه داد. نزدیکی او با کنشگران سیاسی چپگرا در افغانستان باعث شد برای بیش از یک سال از ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸ از سوی دولت وقت زندانی شود.
از سال ۱۳۴۶ تا سال ۱۳۷۵ عضو هیئت رئیسه دارالتألیف، مدیر مسئول مجله ژوندون ارگان نشراتی انجمن نویسندگان افغانستان و دبیر بخش شعر آن انجمن بود.
او سالها عضو گروه دبیران بنیاد فرهنگ افغانستان، عضو گروه رهبری کانون حکیم ناصر خسرو، عضو شورای مرکزی انجمن فرهنگی خوشحالخان، و عضو هیئت رئیسه اتحادیه خبرنگاران افغانستان بود.
سال ۱۳۷۵ به ایالات متحده آمریکا رفت و در آنجا پناهنده شد.
وی در غزلسرایی به ملکالشعرا بهار و در سرایش شعر نو به مهدی اخوانثالث پهلو میزد.
از واصف باختری هفت دفتر شعر و کتابی در زمینه عرفان و شعر فارسی به نام نردبان آسمان چاپ و منتشر شده که چیزی شبیه کتاب عبدالحسین زرینکوب به نام پله پله تا ملاقات خدا است.
وی همچنین چندین اثر در زمینه پژوهشی و ادبی دارد.
باختری در بیست و هشتم تیرماه ۱۴۰۲ از دنیا رفت.
*****
گرچه صد مُهر به لبهای خموش من و توست
آنچه ره در همه جا برده خروش من و توست
زان که لافد که خریدار متاع هنر است
دور شو دور که در فکر فروش من و توست
وای اگر قافلهسالار به بیراهه رود
با چنین «بار امانت» که به دوش من توست
*****
خوشا بلوغ درختان، خوشا وزیدن باد
خوشا ز پیکرشان پیرهن کشیدن باد
خوشا شباب شقایق، خوشا شراب شفق
خوشا چغانه دریا، خوشا چمیدن باد
خوشا طلوع حقیقت در آزمون زمان
خوشا برهنگی کاج در وزیدن باد
بود خموشی شاعر گواه مردن او
مگر نه مردن باد است آرمیدن باد؟