این مقاله درباره خرافه و خرافات و تحریف در مبانی دینی است. به اینجا رسیدیم که امروز مردم به هر کتاب و منبعی مراجعه میکنند، جز قرآن.
گویی نیازی نمیبینند که از خود قرآن کریم چیزی یاد بگیرند! درصورتیکه مراجعه مستقیم به قرآن کریم سودهایی دارد که درشماههای پیش به آنها اشاره شد.
حال ادامه نوشتار ...
****
مبارزه با موانع ارتباط مردم
با قرآن
در طول تاریخ با کارهای مختلف دانسته و ندانسته، ما را از قرآن جدا کردند. یعنی بر آن کوشیدند تا برخلاف این همه تأکید بر روشن بودن زبانش، ما را از نزدیک شدن و خواندن قرآن به قصد استفاده و راهنمایی، بازدارند و به جای آن ما را با بهرهگیریهای ساختگی از آن، راضی و سرگرم سازند.
در اینجا به چند مورد از اینگونه کارها اشاره میکنیم:
۱. بهرهگیری از قرآن در اجرای آیینها و مراسم: مانند تولد، ازدواج و مرگ. به هنگام تولد فرزندان قرآن را بالای سرش میگذارند و نام فرزند را پشت قرآن با تاریخ تولدش ثبت میکنند.
همچنین به هنگام ازدواج و در مراسم عروسی و نیز در مجالس عزا از قرآن بهره میگیرند.
۲. تفأل واستخاره: هنگامی که ما نمیتوانیم دربارۀ چیزی تصمیم بگیریم، از تفأل و استخاره با قرآن، بهره میگیریم در صورتی که حتی خدا و پیامبر هم بر آگاهی و انتخاب ما تکیه میکنند و در هیچ شرایطی، آزادی ما را در انتخاب آسیب نمیزنند.
۳. در جایی که خداوند به پیامبرش میفرماید تو وکیل و صاحب اختیار مردم نیستی و حتی خود خدا مردم را وادار به ایمان نمیکند پس چگونه ما میخواهیم که خوب و بد نوشته بر بالای صفحات قرآن به جای ما تصمیم بگیرد؟ یا مضمون آیهای که تصادفاً بر بالای صفحه قرار دارد به ما بگوید که فلان کار را بکنیم یا نکنیم.
دریغا که امروزه استخارههای تلفنی هم رایج شده است. مبلغی میپردازید و به جای شما تصمیم میگیرند و به شما اعلام میکنند و کسی نیست که بگوید آن که به جای این همه مردم تصمیم میگیرد چرا دربارۀ خود تصمیمی نمیگیرد که کار و کاسبی درستی داشته باشد و با عوام فریبی نان نخورد؟
من خود در کتابخانۀ یکی از آقایان نشسته بودم مرتب زنگ میزدند برای استخاره و دو دختر جوان که در آن کتابخانه کار میکردند به دلخواه خودشان تکلیف مردم را تعیین میکردند. به یکی میگفتند خوب است و به دیگری میگفتند بد است و هر دو خنده خود را به زور کنترل میکردند؛ و من ضمن هشدار دادن به آنان از این همه نادانی مردممان به شدت اندوهگین شدم.
۴. بهرهگیری از قرآن برای کسب ثواب یا آمرزش گناهان، برآورده شدن حاجتها یا درمان دردها. معمولاً برای سورهها و آیههای قرآن، آثار و خواصی نوشتهاند که متأسفانه در این باره از حدیث و روایتهای جعلی نیز بهره گرفتهاند. آنان که این روایتها را جعل کردهاند بنا به اظهارات خودشان هدفی جز ترویج قرآن نداشتند.
از جمله ابی عصمه و میسره و شیخی در آبادان که همگی گفتهاند ما این احادیث را به خاطر آن جعل کردیم که دیدیم مردم، بیشتر با کتابهای فقه و تاریخ و افسانههای پیشینیان سرگرم میشوند و قرآن نمیخوانند و ما این حدیثها را در خواص و آثار سورهها ساختیم تا مردم به قرائت قرآن علاقهمند شوند.
۵. تجلیلهای بی محتوا.
از طرف حاکمان و متولیان ادیان، رفتارهایی در تجلیل از قرآن به عمل میآید که هیچ محتوای هدایتی ندارند یعنی به بهرهگیری مردم از آموزههای قرآن یاری نمیرساند.
همانند افزودن بر تعداد قاریان و حافظان و کاتبان قرآن و چاپ و تکثیر قرآنهای نمونه از نظر هنری یا وزن و حجم که ما نمونه اینگونه کارها را در نمایشگاه سالانۀ قرآن و کارهای قرآنی مشاهده میکنیم و یا در خبرها میشنویم. عوام مردم نیز قرآن را میبوسند و در جای محفوظی نگه میدارند تا به آن بیاحترامی نشود.
اما هر دو گروه کاری به آموزههای آن ندارند.
۶. ترساندن مردم از توجه به معنای قرآن. مردم با عناوین مختلف از اینکه با معانی آیات سروکار داشته باشند، نگرانند و این کار دلایلی دارد.
از جمله:
الف - بیسوادی اکثریت مردم در گذشته. بدیهی است که افراد بی سواد نمیتوانند از قرآن چیزی بفهمند.
ب - برخی مبانی اعتقادی که مثلاً قرآن را هرکس نمیتواند بفهمد یا فهم قرآن اختصاص به پیشوایان معصوم و مشایخ بزرگ دارد.
۷. تفسیرهای مفصل. قرآن در اصل بدون تفسیر در اختیار مردم قرار گرفت.
زیرا آیهها با زبان روشن مردم نازل شده بود و مدتها بعد از نزول آن تنها برخی از لغتها را معنی میکردند.
اما از قرن چهارم و پنجم تفسیرهایی نوشتند پرحجم که برخی از آنها به بیست یا چهل جلد میرسند؛ و قرآن با حجم نسبتاً کوچک خود در میان اینگونه تفسیرها گم میشود.
محتوای این تفسیرها از خواص سورهها گرفته تا داستانهای افسانهای و ریشۀ لغات و مسائل ادبی، همه و همه از نوع مطالب حاشیهای هستند؛ بنابراین ما در میان اینگونه مباحث مختلف با رهنمودهای قرآن کمتر طرف هستیم.
۸. توجه به دعا و توسل. در دوران اخیر با رواج دعاهای گوناگون و طولانی در محافل و مجالس ما، دیگر فرصتی برای توجه به قرآن نمانده است.
اکنون در بسیاری از مجالس ما حتی چند دقیقه وقت به آموزههای قرآن تعلق ندارد و همۀ فرصتها صرف دعا و عزاداری و توسل میشود.
هماکنون عملاً برای مردم مفاتیحالجنان مهم است نه چند دقیقه با فراغت نشستن و در معانی آیههای خداوند به تفکر و اندیشه پرداختن.
برگرفته از:
یثربی، سید یحیی (۱۳۹۹) فلسفه خرافات/ معرفی و شناخت خرافات، علل و انگیزههای گرایش و مبارزه با آن، تهران: امیرکبیر، صص ۳۰۸ تا ۳۱۱