تعداد بازدید: ۲۹۷
کد خبر: ۱۸۲۶۸
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۰ - 2023 14 October
ماجراهای من و بی‌بی
نویسنده : گلابتون

نیشم تا بناگوش باز بود که از در آمدم تو.

بی‌بی نگاهم کرد...

- چته؟

- هیچی بی‌بی.

- هیچی و مرگ. خو میگم چته؟

- وا! بی‌بی؟

- وا و مرض. برم جوی تعجبه تو که همیشه دره اِزبار اَ چک و چیلُت می‌ریزه، دری الان می‌خنی.

دوباره خندیدم.

- یه چیزی کشف کردم بی‌بی.

- چی‌چی؟

شمسی خانوم هس ...

- خو...

- فمیدم قبلاً اسمش شکر بوده.

بی‌بی سگرمه‌هایش رفت توی هم...

- خجلت نی‌کشی تو گلابی؟

اصلاً منتظر این واکنش از بی‌بی نبودم.

- خنده‌دار نیس بی‌بی؟

- بیا برو گم بوشو. هر چی بوده. تو بویه اسم مردمه مسخره کنی؟

- نه خب بی‌بی ولی...

- هاااااا؟ ولی چی‌چی؟

- بعضی اسما واقعاً خنده‌دارن بی‌بی.

دوباره خندیدم.

- مث همین شکر.

- مررررررگ، دختره چیش سفید دیَم میخنه.

- وا! بی‌بی، چیه؟ شما که چش دیدن شمسی خانومو نداشتین،  چی شده که الان اینطوری طروفشو گرفتین؟  

- تا جون تو درشه.  

- بی‌بی تورو خدا بگین چرا اینقد حساسین. چیزی شده؟

بی‌بی سکوت کرد...

- بی‌بی...

- مرض.

- بگین خب.

- خَنه ندره دختر خو. اسم طوبی، دده منم قبلاً شکر بود.

- وا رفتم.

- شوخی می‌کنی بی‌بی.

- شوخی درم من با تو؟

به سختی جلوی خودم را گرفتم که ادامه داد...

- اسم، اسمه دیه، تازَشم‌ای خو چی نیس. اسم بتول او ددَم قند بوده! اسم معصومه‌ام نبات!

هاج و واج نگاهش کردم که گفت:

-اسم گوهرم...

- خب...

- اسم گوهرم چایی...

- چی بی‌بی؟

- چایی!

نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و ریسه رفتم از خنده.

- چایی بی‌بی؟

- مرضضضض...  چرا میخنی دراز؟

- آخه اینا چه اسمایی بوده شما چار تا خواهر داشتین بی‌بی؟ قند و شکر و نبات و چایی...

- پرصدا خندیدم.

- حتماً اسم خاله زری‌ام فلاسک بوده...

- مررررگ. نه، او همو زری بوده.

همانطور داشتم می‌خندیدم که چپ چپ نگاهم کرد.

- گلابی وای به حالُت اگه اَ‌ای موضوع به کسی حرفی بزنی... اصن می‌فمی چی‌چیه؟

- چی بی‌بی؟

- حرف زدی، اَ همه میگم آقاجون خدابیامرزُت ماخاسه اسم ننه‌شه زِنه کنه، بری هی ماخاسه اسم تورِ بذره شفتالو!

اسامی بر اساس واقعیت نوشته شده و نام چهار خواهر در زمان قدیم بوده است.

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها