زاده ۱۳۷۰ استان قزوین. سال ۸۵ فعالیت حرفهای در حوزه هنری را شروع کرد. او مقامهای متعدد استانی و کشوری در حوزه شعر، ترانه و تصنیف دارد.
*****
پر شدم از نیمهای که پر نباید میشدم
در صدفهای حماقت دُر نباید میشدم
من برای سفرهی بیرنگ و بوی خانهام
نان اگرچه نیستم آجر نباید میشدم
نیمهی لیوان من پر هست آه، اما چه سود
پر شدم از نیمهای که پر نباید میشدم
*****
از آنچه آینه میگفت پیرتر شدهام
دلم گرفته، ولی دلپذیرتر شدهام
خدا! از آن بالا، لطف کن بیا پایین
چرا که من پسری سربهزیرتر شدهام
چرا که زندگی من شبیه دایرهایست
که از همیشه در آن گوشهگیرتر شدهام
*****
مثل ِ یک زخم سیاه و کاریام
که به دریای نمک افتادهام
بین ِ ارکان ِ نمازی بیوضو
در وجود ِ تو به شک افتادهام
آه اگر چیزی نگفتم تا به حال
وحشتم از حرف ِ مردم بوده است
من یقین دارم که عاشق نیستم
عشق یک سوءتفاهم بوده است!
چاه ِ چشمت عمق ِ چندانی نداشت
غرق ِ بغضم کرد ــ یک حفره ــ مرا
من به تو اسلام آوردم ولی
گریه در میآوَرَد کفر مرا!
در قنوتی به بلندای نگاه
زیر بار ِ «ربّــنا» دستم شکست
عشق بعد از تو «سلامی» سرد شد
دل به هر آیینهای بستم شکست
دستم از دستم رها شد! گم شدم
در شلوغیهای «الرّحمن ِ» تو
خستهام از جادهی بیانتهات
خستهام از دور برگردان ِ تو
میدوم بیاختیار و بیهدف
جبر، خود را زیرگوشم ذکر کرد
زندگی جاریست، اما لحظهای
کاش میشد ایستاد و فکر کرد!
*****
در قطاری که تو در آن هستی
خانه ام روی ریل بودای کاش
کورکورا نه دوستت دارم
شعرهایت بریل بودای کاش