«امروز صبح زود ارتش شوروی از شمال آذربایجان و شمال خراسان به خاک ایران تجاوز کرده مشغول پیشروی هستند.
ارتش انگلستان هم از سرحدات غرب یعنی کرمانشاه و خوزستان و همچنین از خلیج فارس کشور ایران را مورد حمله زمینی، هوایی و دریایی قرار دادند.» (نیازمند، ۱۴۵)
این اولین گزارش ستاد ارتش ایران در ۳ شهریور ۱۳۲۰ به رضا شاه بود.
ساعت ۴:۳۰ بامداد همین روز سرریدر بولارد وزیر مختار انگلیس و اسمیرنوف سفیر شوروی به خانه نخست وزیر رفتند وگفتند: «ما از ساعت چهار صبح امروز با شما در حال جنگ هستیم و ارتشهای متفقین در خاک ایران در حال پیشروی هستند.» (نیازمند، ۱۴۱ و ۱۴۲)
علت اشغال ایران رساندن کمک به شوروی برای رویارویی با ارتش آلمان نازی به رهبری هیتلر بود.
علاوه بر آن تبعید رضا شاه به خاطر به کارگیری آلمانها در ایران و همراهی با متحدین به رهبری آلمان با وجود اعلام بیطرفی، بود.
به هر حال کشور ما دچار بحران گستردهای شد.
شهرها بمباران و مردم هراسان و تهران رو به تعطیلی رفت.
شاه و کابینهاش که صبح و عصر جلسه داشتند و گزارشات را از استانها دریافت میکردند تنها راه را در مذاکره با سفرای روس و انگلیس دیدند. هیئت دولت که وحشت زده بود از شاه خواست محمدعلی فروغی را به نخست وزیری منصوب کند تا بتواند به رایزنی با سفیران مذکور بپردازد.
شاه با وجود آنکه ۶ سال بود فروغی را با بی احترامی از نخست وزیری عزل کرده بود قبول کرد و روز پنجم شهریور او را به کاخ سعدآباد احضار کرد.
فروغی بیماری قلبی شدید داشت و با وجود مخالفت پزشک معالجش دعوت را پذیرفت و به همراه نصرا... انتظام رئیس تشریفات دربار راهی کاخ شد.
وزرا نگران لحظه رویارویی رضا شاه با فروغی پس از ۶ سال گوشه نشینی بودند.
گلشائیان نگاشته: «..، ولی اعلیحضرت به او احترام کرد و پرسید چه میکنید؟ آقای فروغی عرض کرد مشغول نوشتن و خواندن کتاب میباشم. اعلیحضرت اظهار داشتند در این موقع که وضع کشور را میبینید مصلحت بود کابینه تغییر کند و با مشورتی که با آقایان شد به شما تکلیف تشکیل کابینه میشود.» (نیازمند، ۱۸۳ و ۱۸۴)
فروغی که اندیشمندی ورزیده در زمینه فلسفه، سیاست، تاریخ، ادبیات و سیاستمداری کارکشته بود - اولین و آخرین ایرانی بود که برای مدتی به ریاست «مجمع اتفاق ملل» که پس از جنگ جهانی اول تشکیل شده بود رسید.
این مجمع بعداً به نام سازمان ملل متحد معروف شد.
در واقع فروغی دبیر کل سازمان ملل متحد بود - برای سومین بار نخست وزیر شد.
نخست وزیر کشور بحران زده و اشغال شده که باید با زبان دیپلماسی بتوان آن را به ساحل نجات هدایت کرد.
او که به زبانهای زنده دنیا تسلط داشت، مذاکرات روزانه و پیچیدهای با نمایندگان دولتهای شوروی و انگلیس را آغاز کرد. جلوی دستپاچگی رضا شاه را که میخواست هرچه سریعتر از تهران به سمت اصفهان برود، گرفت تا اوضاع آشفتهتر نشود.
پس از تبعید رضا شاه در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ پسر جوانش را به تخت نشاند و خود به عنوان نخست وزیر و سپس وزیر دربار ادامه کار داد.
قراردادهای محکم و دقیقی با دو کشور شوروی و انگلستان امضا کرد تا هرچه سریعتر از ایران بیرون روند و اشغال، ناامنی، قحطی، بیماری و ... تمام شود و کشور به آرامش برسد.
اکنون که ۸۲ سال از شهریور ۱۳۲۰ میگذرد و خوشبختانه پژوهشهای بسیاری در این زمینه انجام و نتایج آنها در کتابها منتشر شده، بهتر میتوان نقش فروغی را ارزیابی کرد.
به یک مورد از این آثار بسنده میکنم: «در آثار به جا مانده از فروغی -که درچند جلد انتشار یافته - واژگان ایران، تاریخ ایران، فرهنگ ایران، ادبیات ایران و مردم ایران بیش از همه تکرار شده است.
کارهای فکری فروغی از مقدمههایی که به دیوان شاعران بزرگ ایران نوشته تا آنچه از زبانهای خارجی در تاریخ و فلسفه به فارسی ترجمه کرده تا مقالات و گزارشهای دولتی همه و همه حول محور ایران و ایرانیان و اعتلای کشور و مردم فراهم آمده است.» (محمودی، ۱۷۰ و ۱۷۱)
امید است از تاریخ درس گیریم و قدر خدمتگزاران واقعی مام وطن را همیشه پاس داریم و ارج نهیم.
شاد و سالم و موفق باشید
منابع:
۱- نیازمند، رضا (۱۳۸۶) رضا شاه از سقوط تا مرگ، تهران: حکایت قلم نوین
۲ - محمودی، سید علیرضا (۱۳۹۴) نواندیشان ایرانی، تهران: نشر نی
خدايش بيامرزد.