این مقاله درباره واژه خرافه و خرافات و تحریف در واقعه عاشورا و دیگر مبانی دینی شیعه است.
به اینجا رسیدیم که برای مبارزه با خرافه در دین اسلام چه کنیم؟
*****
پس از رحلت رسول اکرم (ص) شعاری مطرح بود با این مضمون که: «کتاب خدا برای ما کافی است».
یعنی ما نیاز به کتابهای دیگر نداریم تا چیزی از آنها بیاموزیم.
اما امروز کار برعکس شده است و مردم به هر کتاب و منبعی مراجعه میکنند، جز قرآن.
گویی نیازی نمیبینند که از خود قرآن کریم چیزی یاد بگیرند.
ممکن است کسی بگوید آن کتابهای دیگر نیز همگی برگرفته از قرآن کریمند؛ بنابراین چه اشکال دارد که مردم به جای قرآن کریم، به کتابهای دیگر مراجعه کنند؟ در پاسخ باید گفت که هیچ کتابی ما را از مراجعه به خود قرآن بی نیاز نمیکند.
ما نباید با اشتغال به کتابهای دیگر از مراجعه مستقیم به قرآن کریم باز بمانیم.
مراجعه مستقیم به قرآن کریم سودهایی دارد، چنانکه مراجعه نکردن به آن و اشتغال به کتابها و نوشتههای دیگر از جهات مختلف ما را با زیان و خطر درگیر خواهد کرد که به مواردی از آن اشاره میکنیم:
الف_ خطر انحراف و تحریف
همه کتابهایی که نوشته شدهاند، برگرفته از قرآن کریم نیستند.
زیرا ما در جهان اسلام مطالب و معارفی داریم که از مکتبها، ادیان و مذاهب دیگر به جهان اسلام منتقل شدهاند.
با گسترش فتوحات مسلمانان و گرویدن پیروان ادیان و مکاتب گوناگون به دین اسلام، بیتردید آثار و رسوباتی از ادیان و مکاتب مورد اعتماد آنان دانسته و ندانسته به جهان اسلام منتقل شد.
انتقال آموزهها و عقاید ادیان و مکاتب دیگر در پیدایش گرایشهای ویژهای در جهان اسلام اثر گذاشت، چنانکه در اوایل قرن دوم مهشیدی، آثار آموزههای عرفان هندی از طرفی و عرفان نوافلاطونی مسیحی، از طرف دیگر در جهان اسلام به تدریج نمایان شد.
این تأثیرات عرفانی در میان شیعیان و پیروان اهل بیت، مکتب باطنیگری را پدید آورد و در میان اهل سنت، مکتب تصوف و عرفان را بنیاد نهاد.
بدون شک دیدگاههای فِرَق و مذاهب اسلامی دیگر نیز از تأثیر معارف بیگانه در امان نماندهاند.
بی تردید، گرایش به غلو در میان برخی از مکاتب و مذاهب اسلامی تحت تأثیر مسیحیت بود، چنانکه از همان آغاز، رسول خدا و پیشوایان ما در این باره هشدار میدادند.
با تأمل و دقت در آموزههای قرآن میتوانیم خود را از چنگال هواپرستان، دنیادوستان و جاهطلبانی که با ایجاد تحریف و انحراف در آموزههای دینی به بهرهکشی از مردم میپردازند، نجات بخشیم.
کم نبوده و نیستند کسانی که با تحریف آموزههای دین خود را به مقام خداوندگاری مردم رسانیده و آنان را برده و بنده خود ساختهاند.
به گونهای که یکی از اصلیترین هدفهای قرآن کریم، مبارزه با اینگونه تحریفها و انحرافهاست.
یکی از آن تحریفها و انحرافها که نمونهی بارز آن را در مسیحیت داریم، همین است که رابطه مردم را با وحی به گونهای قطع کنند.
مثلاً بخشی از وحی را تغییر دهند یا به مردم اجازه فهم و تفسیر وحی را ندهند، به گونهای که مردم تنها به واسطه آنان از آموزههای آسمانی آگاه شوند.
چنانکه روحانیان مسیحی درک و تفسیر کتابهای مقدس را در انحصار دستگاه روحانیت و پاپ میدانند.
این همه تأکید قرآن به روشن بودن زبان وحی، به خاطر آن است که با اینگونه آموزههای انحرافی مبارزه کند.
در قرآن کریم بیان و تبیین و مشتقات آنکه به معنای روشن و روشنگری است، بارها و بارها تکرار شده است؛ بنابراین با مراجعه مستقیم به قرآن کریم و بهرهگیری از آموزههای درون آن میتوانیم از بسیاری از انحرافها و تحریفها در امان بمانیم.
ادامه دارد
برگرفته از:
یثربی، سید یحیی (۱۳۹۹) فلسفه خرافات/ معرفی و شناخت خرافات، علل و انگیزههای گرایش و مبارزه با آن، تهران: امیرکبیر، صص ۲۹۹ تا ۳۰۱