تعداد بازدید: ۳۰۹
کد خبر: ۱۷۰۴۵
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۷ - 2023 16 June
نویسنده : محسن احمدی

زاهِدانِ کُهْنه، شهری کهن در سیستان که بنابه روایت مردم محلی، تیمور گورکانی آن را ویران کرد و دیگر آباد نشد. ویرانه‌های این شهر در حدود ۲۰کیلومتری جنوب شرقی زابل، در ۶کیلومتری راه فرعی بند زهک به زابل جا دارد («زاهدان ...»، ۱۱؛ فرهنگ ...، ۲۱۹).

در سال‌های پایانی سدۀ ۱۳ ق/ ۱۹ م، تیت در سفر به سیستان از ویرانه‌های این شهر دیدار کرده، و در سفرنامۀ خود دربارۀ آن این‌گونه نوشته است: این شهر بر روی زمینی بلند و غیرآبگیر ساخته شده، و به همین سبب، در برابر طغیان‌های ویرانگر رود هیرمند پایداری می‌کرده است. در آن زمان، تنها ردیفی از تپه‌ها، ۴ سمت شهر را نشان می‌دادند و دیوار‌های شمالی و جنوبی از میان رفته بودند، اما دیوار‌های شرقی و غربی تاحدودی وضعی بهتر داشته‌اند؛ همچنین، آثار ۳ نهر بزرگ که آب هیرمند را با شبکه‌ای از جوی‌های کوچک به شهر، باغ‌ها و کشتزار‌ها می‌رسانده، هنوز پابرجا بوده‌اند. از قلعۀ (کهن‌دژ) شهر تنها دو برج بلند بر جای مانده بود که بر روی هر یک از آن‌ها اتاقی هشت‌ضلعی با سقفی گنبدی قرار داشت. به نوشتۀ وی، بازار و بیشتر خانه‌های شهر جلوتر از قلعۀ شهر واقع بوده، و خندقی آن‌ها را از قلعه جدا می‌ساخته است. در دیگر بخش‌های شهر، باغ‌ها و کشتزار‌ها قرار داشتند که خانه‌های بزرگان شهر نیز در آنجا بوده است. این شهر ۴ دروازه و دو در داشته، و کنار هر در، برجی بر پا بوده است. در گوشۀ شمال غربی شهر کاخ شاهی، و دورتر از آن، کاخی دیگر، که گویا محل بار عام بوده، وجود داشته است. همچنین، شهر دارای مسجد و حوض‌خانه‌ای بوده، و نهری از نزدیکی آن‌ها می‌گذشته است. در شمال غربی کاخ، میدانی قرار داشته که گویا محل برگزاری جشن‌ها و مراسم عمومی بوده است (ص ۲۲۳-۲۱۹). از آثار به‌جا‌مانده از زاهدان کهنه این‌گونه پیدا است که این شهر در زمان آبادانی خود از ۵ بخش جدا از هم، شامل ارگ نخست، ارگ دوم، قلعه، شارستان و حومه یا ربض تشکیل می‌شده است. شارستان آن حدود ۳۲۵ هکتار وسعت داشته، و در ایران دورۀ اسلامی هیچ شهری دارای شارستانی به این گستردگی نبوده است. این شهر در زمان آبادانی خود انبار غلۀ سیستان و بلوچستان به شمار می‌رفته است.

ازلحاظ معماری، خانه‌های این شهر دارای دو ایوان بود که در جهت وزش باد‌های موسمی ۱۲۰روزۀ سیستان ساخته شده بودند. نسیم خنکی که از روی دریاچۀ هامون برمی‌خاست، به درون خانه‌ها می‌وزید و از سوی دیگر بیرون می‌رفت. این شهر دارای آبراهه‌ای زیرزمینی بود که آب شاخه‌ای از رود هیرمند را به شهر می‌رساند («زاهدان»، همانجا).

محوطۀ داخلی قلعه حدود ۶۰۰ مترمربع وسعت دارد و در آن، برجی به بلندای حدود ۲۰ متر پابرجا ست که از آجر ساخته شده است. روی این برج، آثار دو کتیبه به خط کوفی دیده می‌شود که گویا شهادتین بوده است. این برج درواقع منارۀ مسجدی بوده که از میان رفته است (سیستانی، ۲۲۳).

برخی از پژوهشگرانْ زاهدان کهنه را همان شهر زالق یا جالق، از شهر‌های کهن سیستان، دانسته‌اند (نک: همو، ۲۲۱-۲۲۲؛ محمدی خمک،۲۷۸۲-۲۷۸۳).

بنابر نوشتۀ بلاذری، دژ شهر زالق/ جالق در پنج‌فرسنگی زرنج، مرکز سیستان و پنج‌مایلی کرکویه جا داشته است، که در حدود سال ۳۰ ق/ ۶۵۱ م، به دست اعراب مسلمان گشوده شد (ص ۵۵۳). با تطبیق این فاصله‌ها با نام مکان‌های کنونی سیستان، می‌توان محل زالق را در جایی حدود ویرانه‌هایی برجا‌مانده از دژ شهری بزرگ و کهن جانمایی کرد که امروزه در گویش محلی به آن «شهر زائدو» می‌گویند و درواقع همان زاهدان کهنه است (نک: محمدی خمک، همانجا).

گفته می‌شود در نیمه‌های سدۀ ۴ ق/ ۱۰ م، خلف بن احمد، واپسین امیر صفاری سیستان، پایتخت خود را از زرنج به این شهر منتقل کرده، و در استواری استحکامات دفاعی آن کوشیده، و از آن پس، این شهر بـه مرکز سیستان بدل شده است (نک: تیت، ۲۲۲-۲۲۳؛ سایکس، ۳۶۳-۳۶۴).

گویا این شهر در لشکرکشی امیر تیمور گورکانی به سیستان در ۷۸۵ ق/ ۱۳۳۸ م ویران شده است.

دربارۀ تغییر نام جالق به زاهدان، بنابر روایتی در میان مردم منطقه، تیمور طبق عادت خود، پس از تصرف جالق، هنرمندان، دانشمندان، عرفا و زهاد شهر را از دیگران جدا کرد و آن‌ها را به جان امان داد، به شرط آنکه به پایتخت او، سمرقند بروند و عمر خویش را صرف آبادانی آنجا کنند؛ اما ۴۴ تن از زاهدان و عرفا، ماندن و مردن در زادگاه خویش را به رفتن به سمرقند ترجیح دادند. پس تیمور برآشفت و دستور داد آنان را از دم تیغ گذراندند و در گوری دسته‌جمعی دفن کردند. امروزه مردم سیستان محلی را به نام گور این زاهدان، در زاهدان کهنه می‌شناسند و برای آن قداست قائل‌اند (محمدی خمک، ۲۷۸۳-۲۷۸۴).

تیت از این مزار به نام مزار ۴۴پیر یاد کرده است (ص ۲۲۲). زیارت این مزار، چند سده پیش از دیدار تیت از ویرانه‌های زاهدان کهنه مرسوم بوده است.

در سال ۱۰۱۹ ق/ ۱۶۱۰ م، هنگامی‌که ملک شاه حسین از جالق می‌گذشت، از روان پاک زاهدان سیستان یاد کرده (ص ۴۹۴)؛ زاهدانی که نام آنها، پس از جالق بر ویرانه‌های آن شهر برجا مانده است، گرچه نام خود جالق فراموش گردید (محمدی خمک، ۲۷۸۴-۲۷۸۵).

از این روایت این‌گونه پیداست که وجود مزار ۴۴پیر در مرکز این ویرانه‌ها سبب شده است تا مردم منطقه همۀ ویرانه‌ها را به نام «زاهدان» بشناسند (سیستانی، همانجا).

منبع:
تارنمای مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها