حضرت امام خمینی (رحمت خدا براوباد) در روز ۲۷ آبان ۱۳۵۸ خورشیدی طی نامهای وصیت گونه با مضمون اخلاقی ـ عرفانی و تأکید بر اهمیت نماز در رشد معنویت به عنوان فرزندشان حاج سید احمد خمینی (رحمت خدا بر او باد) موضوعاتی ارزنده، ماندگار و تأثیرگذار را مطرح کردند و کتاب سرالصلوة (معراج السالکین و صلاة العارفین) را به ایشان اهدا کردند.
به مناسبت ۱۴ خرداد، سالروز رحلت امام خمینی بخشی ازاین نامه را در زیر آوردهایم:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
الحمد للَّه و الصّلاة و السّلام علی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله
وصیتی است از پدری پیر که عمری را با بطالت و جهالت گذرانده، و اکنون به سوی سرای جاوید میرود با دست خالی از حسنات و نامهای سیاه از سیّئات [بدیها - گناهان]، با امید به مغفرت ا... - و رجاء به عفو ا... است- به فرزندی جوان که در کشاکش با مشکلات دهر، و مختار در انتخاب صراط مستقیم الهی- که خداوند به لطف بی کران خود هدایتش فرماید- یا خدای ناخواسته انتخاب راه دیگر- که خداوند به رحمت خود از لغزشها محفوظش فرماید. فرزندم! کتابی را که به تو هدیه میکنم شمّهای است از صلاة عارفین و سلوک معنوی اهل سلوک؛ هر چند قلم مثل منی عاجز است از بیان این سفرنامه؛ و اعتراف میکنم که آنچه نوشتهام از حدّ الفاظ و عباراتی چند بیرون نیست، و خود تا کنون به بارقهای از این شمّه دست نیافت ...
پسرم! آنچه در درجه اول به تو وصیت میکنم آن است که انکار مقامات اهل معرفت نکنی، که این شیوه جُهّال [نادانان]است؛ و از معاشرت با منکرین مقامات اولیا بپرهیزی، که اینان قُطّاع طریق حق هستند.
فرزندم! از خودخواهی و خودبینی به درآی که این ارث شیطان است، که به واسطه خودبینی و خودخواهی از امر خدای تعالی به خضوع برای ولیّ و صفیّ او- جلّ و علا- سرباززد؛ و بدان که تمام گرفتاریهای بنی آدم از این ارث شیطانی است که اصل اصول فتنه است؛ و هر کس برای رفع فتنه از درون و برون خویش باید مجاهده نماید؛ و این جهاد است که اگر به پیروزی رسید همه چیز و همه کس اصلاح میشود.
پسرم! سعی کن که به این پیروزی دست یابی، یا دست به بعض مراحل آن همّت کن و از هواهای نفسانیه که حدّ و حصر ندارد، بکاه، و از خدای متعال- جلّ و علا- استمداد کن که بی مدد او کس به جایی نرسد؛ و نماز، این معراج عارفان و سفر عاشقان، راه وصول به این مقصد است؛ و اگر توفیق یابی و یابیم به تحقّق یک رکعت آن و مشاهده انوار مکنون [پنهان]در آن و اسرار مرموز آن، و لو به قدر طاقت خویش، شمّهای از مقصد و مقصود اولیای خدا را استشمام نمودیم، و دورنمایی از صلاة معراج سیّد انبیا و عرفا- علیه و علیهم و علی آله الصلاة و السلام- را مشاهده کردیم؛ که خداوند منّان ما و شما را به این نعمت بزرگ منّت نهد. راه بس دور است و بسیار خطرناک و محتاج به زاد و راحله فراوان، و زاد مثل من یا هیچ یا بسیار اندک است، مگر لطف دوست- جلّ و علا- شامل شود و دستگیری کند.
عزیزم! از جوانی به اندازهای که باقی است استفاده کن که در پیری همه چیز از دست میرود، حتی توجه به آخرت و خدای تعالی. از مکاید بزرگ شیطان و نفس اماره آن است که جوانان را وعده صلاح و اصلاح در زمان پیری میدهد تا جوانی با غفلت از دست برود، و به پیران وعده طول عمر میدهد؛ و تا لحظه آخر با وعدههای پوچ انسان را از ذکر خدا و اخلاص برای او بازمیدارد تا مرگ برسد، و در آن حال ایمان را اگر تا آن وقت نگرفته باشد، میگیرد.
پس در جوانی که قدرت بیشتر داری به مجاهدت برخیز، و از غیر دوست- جلّ وعلا- بگریز، و پیوند خود را هر چه بیشتر- اگر پیوندی داری- محکمتر کن؛ و اگر خدای نخواسته نداری، تحصیل کن و در تقویتش همّت گمار، که هیچ موجودی جز او- جلّ و علا- سزاوار پیوند نیست؛ و پیوند با اولیای او اگر برای پیوند به او نباشد، حیله شیطانی است که از هر طریق سدّ راه حق کند. هیچ گاه به خود و عمل خود به چشم رضا منگر که اولیای خُلّص [خالص]چنین بودند و خود را لاشی ء [هیچ]میدیدند؛ و گاهی حسنات خود را از سیّئات [بدیها]میشمردند. پسرم! هر چه مقام معرفت بالا رود، احساس ناچیزی غیر او- جلّ و علا- بیشتر شود.