هی من گفتَه مَیکردم مردمان این وَلایت روانیاند؛ باوریتان نَمیشد.
همین چند وقت قبل سخنگوی وَزارت صحت گفتَه کرد نزدیک بَ یَک سوم مردم این وَلایت دوچار علامت روانی هستند و احتیاج بَ درمان دارند. بیفرمایید، حالا من در این دیوانَهخانَه چَکار کونم؟ از صبح تا شب با یَک موشت روانی سر و کله مَیزنم و در آخر هم یَک نان بَخور نمیر بَ آدم نَمیدهند. خستگی کندَهکاری یَک طرف، ترس از مردمانی که یا مَیخواهند تو را بَزنند یا مسخرهات کونند هم یَک طرف.
البته تقصیری هم ندارند. قدرت خرید کندَهکاران در شش ماه گوذشته بَ نصف رَسیده، نرخها بَ شدت بالا کَشیده و فشار زیندگانی آن قدر زیادَه کرده که هر کسی از یَک جایش بیرون مَیزند.
همین دیروز یَک آدم موجهی را نَظاره کردم که فرمان موتِرش را ول کرده و در حال رانندگی دست مَیزند و بالا و پایین مَیپرد.
خب مردم چَکار کونند؟ باید خودشان را یَک جوری خالی کونند که بَ خودکشی یا خودسوزی رَسیده نکوند دیگر.
این طَور که پیش مَیرود، مَیترسم بَ زودی خودم هم بَ شفاخانَه عقلی و عصبی روان شوم.