«شازده کوچولو گفت: من پی آدمها میگردم.
«اهلی کردن» یعنی چه؟
روباه گفت: «اهلی کردن» چیز بسیار فراموش شدهای است، یعنی «علاقه ایجاد کردن...»
- علاقه ایجاد کردن؟!
روباه گفت: بله، تو برای من هنوز پسربچهای هستی مثل صدها هزار پسربچه دیگر، و من نیازی به تو ندارم. تو هم نیازی به من نداری. ولی تو اگر مرا اهلی کنی، هر دو بهم نیازمند خواهیم شد.
... آدمها این حقیقت را فراموش کردهاند ولی تو نباید فراموش کنی. تو هر چه را اهلی کنی، همیشه مسئول آن خواهی بود. تو مسئول گل خود هستی...
شازده کوچولو برای آنکه به خاطر بسپارد، تکرار کرد:
- من مسئول گل خود هستم...»
*****
آنها که تجربهی داشتنِ مرغ و خروس و جوجه و پرنده یا حیوان دارند، خوب میدانند که نگهداری از آنها در عین حال که شیرین است، کار چندان راحتی هم نیست. اندک که غافل شوی تشنه و گرسنه میمانند و بیمار و حتی تلف میشوند. باید به موقع آب و غذا بخورند، زیر پایشان تمیز باشد، نیاز به هواخوری و گردش دارند، توجه و نوازش میخواهند.
حکایتِ همان «اهلی کردن» است در رمان پرمغز و نغز شازده کوچولو اثر دوسنت اگزوپری.
هرچه را که اهلی کنی مسئول آن هستی. تو نمیتوانی ادعای علاقه یا مالکیت چیزی داشته باشی بدون آن که در برابرش وظایفی به گردن خود بدانی.
در عالمِ انسانی این مسئولیت، مهمتر و خطیرتر و پرخطرتر است. یعنی وقتی دو انسان به هم وابسته و اهلیِ هم میشوند و علاقهای بینشان شکل میگیرد، در برابر هم مسئولند.
دختر و پسری که به هم علاقه دارند، در برابر هم مسئول هستند. وقتی خانواده تشکیل میدهند، مسئولیت همسری دارند. و وقتی پای بچه به میان میآید، مسئولیت پدری و مادری هم پیدا میکنند.
به جرئت میتوان ریشه بسیاری از مشکلات و آسیبهای اجتماعی از جمله: اعتیاد، طلاق، فقر، فساد، فحشا، خودکشی و جرائم مختلف را در همین نشناختن و نپذیرفتن مسئولیتها دانست.
زن و شوهر اگر مسئولیت همسری را ندانند و اجرا نکنند نتیجهی آن، اختلافات و مشکلات و در نهایت طلاق است.
پدر و مادری که مسئولیت خود را در برابر فرزند به خوبی ایفا نکنند، در آینده با مشکلات زیادی روبرو میشوند و باید هزینه بدهند.
به همین روال معلم در برابر دانشآموز، مدیر کارخانه در برابر کارگر و سهامدار و مشتری، پزشک در برابر بیمار، بازاری در برابر مشتری، روزنامهنگار در برابر مخاطب، مردم در برابر محیطزیست، نماینده در برابر موکل، و حاکم در برابر مردم مسئولیت دارند.
معنای دقیق واژه «مسئول» یعنی «مورد سؤال و پرسش و مؤاخذه». یعنی آنکه مورد پرسش یا بازخواست قرار میگیرد.
ما بر اساس جایگاهی که داریم (همسر، پدر و مادر، معلم، مدیر، شهروند، روزنامهنگار، پزشک و حاکم)، باید خود را موظف و آماده پاسخگویی بدانیم.
به همان سان که فرزندِ من در برابر جوجهای که از بازار خریده مسئول است، و باید خود را پاسخگوی خواستهها و نیازهای او بداند تا جوجه رشد کند و سرزنده باشد، یک معلم هم باید در برابر دانشآموز، مسئولیتپذیر باشد و قبل از دیگران ابتدا خودش، خود را مورد سؤال قرار دهد و آماده پرسشگری دیگران نیز باشد.
«روباه گفت:
تو خودت را محاکمه خواهی کرد. این دشوارترین کار است. محاکمه خود از محاکمه دیگران مشکلتر است. تو اگر توانستی درباره خود درست قضاوت کنی قاضی واقعی هستی.»
هر شهروند باید نسبت به شهر خود، همشهریان خود، هموطنان خود، و جمیع انسانها خودش را مسئول بداند. او در برابر محیطزیست مسئول است. و حتی و حتی در برابر مسئولان و مدیر ان و حاکمان جامعه.
بیتردید یک مسئول یا مدیر یا حاکم در یک جامعه با شهروندان مسئولیتپذیر و پرسشگر، به هیچ وجه به خود اجازه تعدی به حق مردم نمیدهد چون میداند که مورد پرسش و مؤاخذه قرار میگیرد. ولی مردمانی که اهل پرسشگری نیستند، نسبت به محیطزیست بیتفاوتند، نسبت به ناکارآمدی مدیران بیخیالند، خود به خود جامعه را از مسئولانِ پاسخگو تهی میکنند و به بنبست میرسند.
نتیجه آن که هر کس هر کاری دلش خواست انجام میدهد و نه خود پاسخگوی کسی خواهد بود و نه کسی سؤالی از او میپرسد. نتیجه چه میشود؟ خودرأیی.
یک شوهر، یک زن، یک معلم، یک پزشک، یک نماینده، یک فرماندار و حتی یک آبدارچی هم میتواند خودرأی باشد آن هنگام که به هیچکس پاسخگو نیست و نیازی به پاسخ نمیبیند، و کسی هم او را مؤاخذه نمیکند.
مسئولیتپذیری را از خود آغاز کنیم و به فرزندانمان هم بیاموزیم. مسئولیت در برابر هرچیزی که به ما تعلق دارد: یک جوجه، یک گل، طبیعت، شهر، خانواده، همشهری، هموطن، جامعه، و انسانیت.
*****
شازده کوچولو پرسید: کی اوضاع بهتر میشه؟
روباه گفت: از وقتی که بفهمی همه چیز به خودت بستگی داره.
چنین باد