
عصر ایران جزیره «ابوموسی» (Abu Musa) اشاره دارد به اختلاف حقوقی و سیاسی ایران و امارات متحدۀ عربی بر سر مالکیت جزیرۀ ابوموسی.
ابوموسی جزیرهای است واقع در خلیج فارس و به شکل یک لوزی که قطر بزرگ آن پنج کیلومتر و قطر کوچک آن چهارونیم کیلومتر است. ابوموسی باختریترین جزیره در خط قوسی است که آخرین حلقۀ زنجیرۀ فرضی دفاعی ایران را تشکیل میدهد.
فاصلۀ ابوموسی از بندر لنگه ۶۷ کیلومتر است و کرانههای شارجه نیز به همین مقدار از این جزیره فاصله دارند. ابوموسی تقریباً روی خط منصّف خلیج فارس به نسبت دو کرانه واقع شده است.
معادن اکسید سرخ آهن ابوموسی اهمیت دارد و حدود ۱۲۰ سال قبل نخستین امتیاز استخراج این معادن از سوی شاه وقت قاجار به حاج معینالتجار بوشهری داده شد.
میدان نفت «مبارک» نیز در بخش خاوری جزیره قرار دارد و امتیاز استخراج آن توسط شارجه به یک کمپانی خارجی داده شده است.
مطابق توافق آذر ماه ۱۳۵۰ مقرر گردید که درآمد حاصلۀ نفت بین ایران و شارجه تقسیم شود.
ضعف حاکم بر ایران در واپسین سالهای سلطنت صفویان سبب آشفتگی فراوان در کشور گردید، ولی با روی کار آمدن نادرشاه افشار و گسترش قدرت وی، آرامش و امنیت به کشور بازگشت و حاکمیت ایران بر جزیرهها و کرانههای شمال و جنوب خلیج فارس تجدید شد.
نادرشاه در خرداد ۱۱۲۶ خورشیدی (ژوئن ۱۷۴۷) به قتل رسید و پس از آن آشفتگیهایی در ایران پدید آمد که موجب شد شماری از گردنکشان محلی از فرصت بهره گیرند و به کارهای خودسرانه دست بزنند.
یکی از آنها ملّا علی شاه بود که توانست به عنوان حاکم هرمز درفش خودمختاری برافرازد و از همان سال ۱۱۲۶ پرداخت مالیات سالیانه به حکومت مرکزی را متوقف سازد. وی با ازدواج خانوادگی راه اتحاد با شیوخ نیرومند قاسمی را در منطقۀ رأسالخیمه (جلفار) پیش گرفت.
در سال ۱۲۶۳ دولت ایران طرح تقسیمات کشوری جدیدی را تهیه کرد که در آن مملکت به ۲۷ ایالت تقسیم شد. بیستوششمین ایالت در این طرح دربرگیرندۀ کرانهها و جزیرههای خلیج فارس بود.
در این سال شیخ یوسفالقاسمی که از سال ۱۲۵۷ بر بندر لنگه حکومت میکرد، به دست شیخ قظیب بن راشد به قتل رسید. شیخ قظیب حکومت قاسمیِ لنگه را بدون آگاهی و اجازۀ دولت ایران از آن خود کرد و با این کار تهران را به فکر پایان دادن به خودمختاریِ قاسمیها در بندر لنگه انداخت.
دولت ایران تصمیم گرفت با برچیدن بساط قاسمیها، بندر لنگه و توابع آن را ضمیمۀ ایالت بنادر خلیج فارس کند.
مهمترین رویدادها در قضیۀ ابوموسی تا سال ۱۳۵۰ به طور خلاصه به شرح زیر بوده است:
۱- در سال ۱۲۶۶ خورشیدی شیخ قظیب به جرم قتل شیخ یوسف دستگیر و زندانی شد و در تهران درگذشت و به این ترتیب خودمختاری قاسمی در بندر لنگه برچیده شد.
۲- در سال ۱۲۸۱ (۱۹۰۲ میلادی) بریتانیا جزیرههای سیری، تنب و ابوموسی را به قاسمیهای شارجه داد. این شیوخ از شورشهای داخلی ایران استفاده کردند و درفش خود را در جزیرههای تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی برافراشتند.
۳- در سال ۱۲۸۳ موسیو دامبرین رئیس گمرکات ایران دستور داد درفش شارجه از جزایر مذکور پایین کشیده شده و به جای آن درفش ایران برافراشته شود. این اقدام مورد تأیید دولت ایران قرار گرفت، اما شیخ قاسمی را برآشفت و با تهدید بریتانیا، دولت ایران ناگزیر شد درفشهای ایران را پایین کشیده و دستور بازگشت مأمورین ایرانیِ گمرک را صادر نماید. در این برهه، بریتانیا رسماً این دو جزیره را از آنِ شارجه و رأسالخیمه شناخت.
۴- در سال ۱۹۳۰ میلادی ایرانیان به برافراشته بودن پرچم بریتانیا در جزیرههای تنب و ابوموسی اعتراض کردند. انگلیسیها ضمن انکار آن، قول دادند تا تعیین تکلیف حاکمیت، از بالا رفتن هر گونه پرچمی در آن جزایر ممانعت به عمل آورند.
۵- در بهمن ۱۳۱۴ یگانهایی از نیروی دریایی ایران در جزیرۀ تنب پیاده شدند.
۶- در پایان سال ۱۹۴۸ (۱۳۲۷ خورشیدی) ایران خواستار گشایش ادارهای در تنب بزرگ و ابوموسی شد.
۷- در سال ۱۳۳۲ و به هنگام نخستوزیری دکتر محمد مصدق شایع شد که هیأتی از ایران آمادۀ رفتن به جزیرۀ ابوموسی میشود. انتشار این گزارش باعث انجام پروازهای اکتشافی نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا شد.
۸- روز ۱۸ مه ۱۹۶۱ (۱۳۴۰ خورشیدی) یک فروند هلیکوپتر ایرانی در جزیرۀ تنب بزرگ فرود آمد.
رفتوآمدهای مکرر سرانجام اعتراضات انگلستان را برانگیخت و روز پنجم سپتامبر ۱۹۶۱ سفارت بریتانیا در تهران یادداشتی به وزارت خارجۀ ایران داد که طی آن بریتانیا از سوی شیخ رأسالخیمه به اقدامات ایران در جزیرۀ تنب بزرگ اعتراض کرد.
روز ۲۱ سپتامبر دولت ایران به یادداشت اعتراض بریتانیا چنین پاسخ داد: «دولت شاهنشاهی هرگز این ادعا را نپذیرفته است که جزیرۀ تنب بخشی از شیخنشین رأسالخیمه است یا حکومت دیگری حق حاکمیت بر آن را دارد. چنانکه بارها رسماً اعلام شده است دولت شاهنشاهی ایران جزیرۀ تنب را بخشی از سرزمین ایران میشناسد که بر آن حاکمیت دارد. حاکمیت دولت شاهنشاهی بر جزیرۀ تنب بر اساس اصول حقوق بینالمللی استوار است و این دولت هرگز حقوق خود را بر این جزیره ترک نکرده است.»
۹ - به دنبال حل مسئلۀ بحرین در سال ۱۳۴۹، شایعهای بر سر زبانها بود که ایران ادعای خود را بر بحرین به این دلیل پس گرفته است که منافع اساسی خود را در تنگۀ هرمز و جزایر واقع در دهانۀ خلیج فارس جستوجو میکند.
۱۰ - در هشتم آذر ۱۳۵۰ شارجه خبر حصول توافقی را با ایران به شرح ذیل اعلام کرد:
متن توافق بین ایران و امیرنشین شارجه
مقدمه:
نه ایران و نه شارجه از ادعای خود بر ابوموسی چشمپوشی نمیکنند.
الف- نیروهای ایرانی برابر نقشۀ پیوست در ابوموسی پیاده میشوند و بخشی از آن را اشغال خواهند کرد.
ب - ایران در بخش اشغالی از هر امتیازی برخوردار است و پرچم آن در این منطقه به اهتزار در خواهد آمد.
ج - امیرنشین شارجه در مابقی جزیره امتیاز خواهد داشت و پرچمش بر فراز پاسگاه پلیس برافراشته خواهد شد.
د- طرفین در مورد تعیین محدودۀ آبهای مرزی به میزان ۱۲ میل دریایی با یکدیگر توافق دارند.
ه- شرکت «بوتس گس اند اویل» طبق قرارداد از منابع نفتی ابوموسی بهرهبرداری خواهد کرد. این شرکت نیمی از درآمد را به ایران و نیمی دیگر را به شارجه پرداخت خواهد کرد؛ و - یک قرارداد مالی بین ایران و شارجه منعقد خواهد شد.
شایان ذکر است که این توافقنامه محرمانه بوده و با ضمانت انگلیس منعقد شده است.»
۱۱- نهم آذر ۱۳۵۰: قوای ارتش ایران در جزایر تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی پیاده شدند.
در سال ۱۳۷۰ شیخ شارجه اقدام به درج اخبار و گزارشهای متنوعی پیرامون جزیرۀ ابوموسی کرد که به نوعی به مسئلۀ حاکمیت سیاسی و امنیتی آن مربوط میشد.
در نتیجه، شورای عالی امنیت ملی ایران ضمن تشکیل جلسهای در این خصوص برای روشن شدن اذهان جهانیان اعلام کرد که:
«۱- ایران هیچ گونه چشمداشتی به سرزمینهای همسایگان خود نداشته است.
۲- ایران برای ثبات و امنیت منطقۀ خلیج فارس اهمیت ویژهای قائل است.
۳- قدرت ایران منحصراً برای دفاع از منافع ملی است.
۴- ضمن ادامۀ تلاش برای روابط مستحکم و برادرانه با همۀ کشورهای عرب مسلمان، از آنها میخواهد با اینگونه توطئهها با کیاست و هوشمندی برخورد نمایند.
۵- نسبت به جزیرۀ ابوموسی، ایران قصد هیچ گونه تغییری در رویۀ خود نداشته و به موافقتهای گذشته احترام میگذارد.
۶- {ایران} ضمن احترام به حاکمیتهای ملی همۀ کشورهای همجوار و تأکید بر حسن همجواری، تعرض هیچ کشوری را به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی خود نخواهد پذیرفت و با قدرت و شدت با آن مقابله خواهد کرد.
۷- طرح ادعاهای تاریخی در مورد مرزهای ایران گرچه همواره به نفع ایران است، ولی ما آن را به هیچ وجه به مصلحت امنیت نمیدانیم.
۸- ایران آماده است بدون هیچگونه پیششرطی نسبت به توافقنامۀ سال ۱۹۷۱ در جوّی دوستانه مذاکره کند و در جهت حل آن اقدام نماید.»
در مجموع امارات متحدۀ عربی گاه و بیگاه ادعای «حاکمیت» خود بر جزیرۀ ابوموسی و جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک را مطرح میکند، ولی دولت ایران با تأکید بر ضرورت پرهیز از هرگونه تغییر وضع موجود، یعنی وضع پیشبینی شده در تفاهمات بین دو کشور، حق حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه را به استناد حقایق تاریخی، حقوقی و جغرافیایی از قدیمالایام تاکنون، قطعی میداند و ادعای مکرر امارات را خلاف حسن همجواری و به زیان مصالح منطقه میداند.